5_ویدئوکال با ماما پارک!!

3.7K 917 168
                                    

توی پیاده رو در حال قدم زدن بود و آبنبات قرمز رنگش رو توی دهنش می چرخوند که
دختر-هی بیونه عوضی
بک با اخم به سمت صدا برگشت ..اون دختر رو خوب می‌شناخت میهی ..کسی که بیشتر از همه رو چان کراش بود و کلی نامه و اینا براش می فرستاد اما موفق نشده بود دل چانو به دست بیاره
بک پوزخندی زد ..-بله ؟امری داشتین؟
میهی با لحن تمسخر آمیزی گفت -تویِ هرزه یِ لعنتی ..چجوری تونستی توجه چانیول رو جلب کنی ؟ تنت رو چقدر بهش فروختی هان؟

بک دندوناش رو روی هم فشرد و یقه ی میهی رو گرفت و به دیوار کنار پیاده رو تکیه داد -من هرزه ام ؟بهتره خودت رو توی آینه یه نگاه بندازی که برای جلب توجه چانیول چه لباس هایی که نپوشیدی چه آرایش ها که نکردی ..حتی شنیدم  یه بار تو کلاس تنها گیرش آوردی سعی در اغواش داشتی اما اون پست زد

میهی سعی داشت دست بکهیون رو از یقش جدا کنه اما ضعیف تر از این حرفا بود
میهی-ولم کن آشغال
بک بیشتر اون رو به دیوار فشرد -ولت نکنم چیکار میکنی ؟ به داداشت میگی بیاد سر وقتم یا دوست پسرات ..اومم یا بهتره بگم
بعد سرش رو به گوش میهی نزدیک کرد و گفت -مشتریات؟؟..مهم نیست حتی همشونم بیان میزنمشون ..تک ..تکشون

و بعد به شدت یقه ی میهی رو ول کرد به طوری که اون دختر برای ایستادن روی پاهاش کمی تلو تلو خورد
بک به راه افتاد ودیگه توجهی به غرغرای میهی که از پشت سرش صداش میومد نکرد و به راه خودش ادامه داد

**
چانیول سوییچ ماشین رو روی کانتر انداخت و بلافاصله گوشیش زنگ خورد
چان-اوه مامان چی شد یادی از من کردی ؟
-من همیشه به یادتم بچه ..زنگ زدم مهمونی آخر هفته رو یادآوری کنم
چان روی مبل نشست و با دست چپش شروع به مالیدن شقیقه اش کرد -درسته یادمه
-تنها بیایی چانیول میدونی که میفهمم همه چی دروغ بوده و ...
حرف مادرش رو قطع کرد -آره میدونم تنها نمیام
-با هرکسی هم نه چون میفهمم ..نگو تصمیم داری با کای بیایی

و بعد زد زیر خنده
چان -مااامان ..اصلا اون کسی که قراره باهاش بیام الان همین جاس
-امیدوارم سلیقه ات خوب باشه ویدئوکال بگیر ببینمتون
لعنت گند زده بود اونم بدجور ..امروز میتونست گواهی طلایی گند زدن توی یه روز رو به اسم خودش ثبت کنه 
چان-ا..اه باشه ..مامان راستش الان داریم ناهار میخوریم بعدش
-چه اشکال داره بگیر میگم
چان -بعدش مامان ..فعلا

بعد هم قطع کرد و دستش رو توی موهاش فرو برد
چان-چه غلطی کنم ؟؟
گوشیش رو برداشت که به بکهیون زنگ بزنه اما لعنت شمارشم نداشت ..به کای پیام داد "هی کای میدونم شماره بکهیون رو داری بهش پیام بده بگو همین الان بیاد خونم آدرس هم براش بفرست"
بلافاصله کای جواب داد"تو حتی شمارشم نداری؟وات دفاک؟؟بیاد خونتتت؟واسه چییی؟"
چان مشتی به پیشونیش زد "نه ندارم . . آره بیاد خونم میخوام بکنمش ..آخه به تو چه توله خرس احمق"
کای سین زد و بعد هیچی نگفت

Golden Week [Completed]Where stories live. Discover now