کای-با نگاهت پسره رو خفه کردی رسما بسه چان
چان نگاهش رو از پسری که کنار بک نشسته بود و بک یکی از پاهاش رو روی پاهای پسره انداخته بود گرفت و به سمت کای برگشت -برو خداروشکر کن خیلی آدم خود داری ام که نمیرم با دستام خفه اش کنم ..د آخه نگاه کن پسره قطعا منحرفی چیزیه هی بی دلیل رون پای بک رو لمس میکنه اون توله ی عوضی هم از اون لبخندای مزخرفش تحویلش میده ..حالا دارم به حرف بکبوم میرسم
کای دستش رو بین موهاش فرو برد و عصبی گفت -لطفا ازت خواهش میکنم به حرفای بکبوم فکر نکن چیزی که جلو روته رو ببین
چان پوکر گفت -خب بک داره با یه پسره دیگه لاس میزنه
کای ضربه ای به پیشونیش زد -نه احمق منظورم این نبود ..بک قطعا نه ولی حتما داره سعی میکنه حرص تویِ لعنتی رو در بیاره وگرنه چه دلیل داشت همش وقتی توی دید توعه به یه پسر کوفتی بچسبه و حدس بزن چی ؟؟ کاملا موفق بوده.. تو یه بازنده ایچان با تعجب ابرو هاش رو بالا داد ..پس اون توله ی لعنتی میخواست باهاش بازی کنه ؟
پوزخندی رو لبش نشوند و گفت -راستی کای ..رزا قرار بود اهنگ جدیدش رو که نوشته بده من بخونم نظر بدم نه ؟ الان کجاست میخوام ببینمش
کای با تعجب جوری که انگار برق 200 ولتی بهش وصل کردن پرید-رزا؟؟ناموسا چان ؟؟
چان از روی نیمکت بلند شد و با لحن بیخیالی گفت -چرا؟عجیبه ؟ بیکارم خب
کای با لبخند مصنوعی در حالی که دستاش رو تکون میداد گفت -نه نه ..رزا کنار اکیپشون نزدیک در ورودی وایساده
چان بدون معطلی به سمت اون اکیپ هشت نفره ی دختر به راه افتاد و کای هم به ناچار دنبالش راه افتاد
چان قرار نبود بازنده ی این بازی ای که بکهیون راه انداخته بشه اینو روحیه ی جنگجو و حریصش حکم میکردبه محض نزدیک شدن به اون اکیپ چان لبخند جذابی روی لباش نشوند و یه دستش رو توی جیبش فرو برد
چان -حالت چطوره رزا ؟ اون آهنگی که نوشته بودی رو بهم بده بخونم ...الان وقت دارم
تمام دخترا فکشون رسما افتاده بود ..کی فکرشو میکرد پارک چانیولی که حتی به دخترا نگاه هم نمیکنه حالا با یه لبخند جذاب بیاد سمتشون و حتی درخواست یکی از اونا رو برای نظر دادن درمورد اهنگش قبول کنه
رزا سعی کرد حالت ذوق مرگش رو پنهون کنه -چانیول شی برگه هام توی کمد داخل دانشکده اس ..میتونیم با هم بریم برگه ها رو بهت بدم
چان با لبخند تایید کرد -البته
و بعد دنبال رزا به سمت در ورودی به راه افتادیکی از دخترا -هی هی کای ..چانیول از رزا خوشش اومده ؟؟
یکی دیگه از دخترا که با گوشیش مشغول بود گفت -معلوم بود رابطش با بکهیون به هیچ جا نمیرسه رزا براش بهتره مگه نه کای شی؟
کای که حالا تنها بین یه اکیپ دختر و سوالای مزخرفشون گیر افتاده بود گفت -چرا همه چی رو بهم ربط میدین ؟ فقط خواست اهنگش رو بخونه و نظر بده
دختری که حالا به لطف دوستاش فهمیده بود اسمش آناعه گفت -نه خب این به کنار دو روزه با بکهیون کنار هم دیده نشدن و از طرفی بکهیون با یوجین جدیدا میگرده ..قطعا یه خبریه
کای در حالی که ازشون دور میشد گفت -سرتون به کار خودتون باشه اوکی؟
CZYTASZ
Golden Week [Completed]
Fanfiction✮┄┅❥✾❥┅┄✮ Ɓуυη Ɓαєкнуυη✨: _♡بیون بکهیون دانشجوی موسیقی که همیشه اسمش کنار دردسر میدرخشه یه شرط بندی مهم رو میبازه و در ازای اون باید یکی از کارهایی که دوستاش میگن رو انجام بده یا باید بره وسط دفتر اساتید داد بزنه فاک می هارد یا اینکه مخ شاخ دانشگاهش...