به محض ورودش موجودی اونو تو بغلش کشید -بکهیونی
بکهیون سریع خودش رو از اون جدا کرد ..فاک این اینجا چیکار میکرد دوستاش رسما میخواستن مهمونی رو زهرش کنن ؟؟ با یه لبخند ساختگی گفت -اوه ..دنیل از دیدنت خوشحالم
دنیل لبخندی زد -منم همینطور"فلش بک قبل مهمونی "
جونگده-خب نقشه رو مرور میکنیم ..مرحله اول باید ببینیم چان چقدر رو بک غیرتیه ..و برای سنجش درصد غیرت چان هم به یکی نیاز داریم که رسما به بک بچسبه و کی بهتر از دنیل که دو سال کامل رو بک کراشه و حتی وقتی بک با چهل روش سامورایی روش رید هنوز بیخیال نشده ..سهون -اگه چان براش اهمیت نداشت؟
جونگده-سوال به جایی بود فرزندم
با لفظ فرزندم سهون صورتش رو جمع کرد
جونگده-باشه بابابزرگم ..خب چان اگه دوست پسرش رو تو ملأ عام بمالن و هیچی نگه رسما یه بی غیرته گاوه این دیگه مشکل ما نیست مشکل بکه با این دوست پسرش
"پایان فلش بک"بک سرش رو اطراف خونه چرخوند تا چان رو پیدا کنه و از دست دنیل پیشش پناه ببره اما لعنت به اون عوضی ای که سر تا پا مشکی پوشیده بود و استین های پیرهن لعنتیش هم جمع کرده بود و رگای لعنتیش رو انداخته بود بیرون و با شیومین چنان گرم گرفته بود انگار نه انگار بکهیونی هم هست بقیه هم وسط خونه سهون که حکم پیست رقص داشت مشغول رقصیدن یا بهتره بگیم دیوونه بازی تا رقص بودن
بک زیرلب گفت -به من چه اصلا ..ولی وقت گذرونی با دنیل هم نباید بد باشه هوم؟
بک با لبخند بی سابقه ای رو به دنیل گفت -خب دنیل افتخار میدی با هم برقصیم؟
دنیل کاملا شوک شد اول یه نیشگون از خودش گرفت تا بفهمه واقعا بکهیون اینو بهش گفته یا خوابه
بکهیون هم که از وقت کشیه دنیل خسته شده بود گفت -نمیایی برم ؟
دنیل-ع..ا عا نه یعنی میام میام
بک و دنیل از اول مهمونی با هم گرم گرفته بودن کلی رقصیده بودن و نوشیده بودن
اما از اون طرف هم ما چانیولی رو داشتیم که روی مبل کنار شیو و کای نشسته بود و با جامش بازی میکرد و به بکهیونی که با دنیل میرقصید خیره بود ..البته رقصی که چند دقیقه بود که از ساید رقص خارج شده بود و دست دنیل داشت جاهای خوب خوب رو لمس میکرد
چان عصبی برگشت سمت شیو-این پسره که با بک میرقصه کیه؟
شیو میخواست یه خسته نباشید جانانه به چان بگه که الان به بک توجه کرده -کانگ دنیل کسی که دو سال کامل رو بک کراش داشته و داره و خواهد داشتچان از جاش بلند شد -نه تا وقتی من هستم
و به سمت بک و دنیل رفت
شیو در حالی که انگار یه بار از رو دوشش برداشتن گفت-بالاخره نقشه ی اون احمق جواب داد
چان جلو رفت و دست دنیل رو از روی باسن بک برداشت و پرتش کرد عقب
بک با پوزخند به چان خیره بود
چان -فکر نمیکنی وقتی خودت دوست پسر داری نباید با بقیه برقصی ؟
بک کمی خودش رو بالا کشید تا هم قد چان شه-نه تا وقتی که دوست پسرم منو به تخم چپش دایورت کرده
دنیل -هی میشه بگی چته
چان در حالی ک مچ بک تو دستش بود با اخم گفت -دوست پسرمه و دیگه نمیخوام باهات برقصه مشکلی میبینی؟
دنیل با تعجب -هیونی اون درست میگه؟
چان-میدونستی تا وقتی که هیچ نسبتی با بکهیون نداری نمیتونی هیونی صداش کنی ؟ حداقل جلوی دوست پسرش
YOU ARE READING
Golden Week [Completed]
Fanfiction✮┄┅❥✾❥┅┄✮ Ɓуυη Ɓαєкнуυη✨: _♡بیون بکهیون دانشجوی موسیقی که همیشه اسمش کنار دردسر میدرخشه یه شرط بندی مهم رو میبازه و در ازای اون باید یکی از کارهایی که دوستاش میگن رو انجام بده یا باید بره وسط دفتر اساتید داد بزنه فاک می هارد یا اینکه مخ شاخ دانشگاهش...