Jungkook's pov
با لبخند به تهیونگ که مشغول حرف زدن با هوسوک و چانگ ووک بود، خیره شدم. جداً اگر میدونستم که اون پیشی ملوس و بامزه اینقدر جذاب و تو دل برو شده، زودتر می اومدم یونیون.
تهیونگ نمونه بارزی از دوست داشتنی ترین افراد زمین بود. توی همین چند روز اونقدر جذبش شدم که همش خودمو برای اینکه چرا زودتر ندیدمش سرزنش میکنم. البته که از همون بچگیش منو به خودش جذب کرده بود.با به صدا در اومدن زنگ موبایلم، نگاهمو از تهیونگ گرفتم و به صفحه موبایل دادم. با دیدن اسم بابا روی صفحه ابروهامو بالا انداختم و تماس رو برقرار کردم.
_بابا؟
جئون_چطوری پسر؟
_عالی. به قدری که حتی نمیتونی فکرشو بکنی.
جئون_اوه. میبینم که تهیونگ خیلی خوب دلتو برده.
لبخندی زدم و گفتم:
_اون واقعا دوست داشتنیه.جئون_پس میخوای بگی که باهاش...
با فهمیدن ادامه حرف بابا،هول و با چشمای گشاد شده گفتم:
_نه نه ادامه نده بابا.با پیچیدن صدای خندش توی گوشم، آهی کشیدم و سرمو به نشونه تاسف تکون دادم:
_میدونی چیه؟ همیشه به این فکر میکنم که قانون"یک ولیعهد خوب باید پادشاهش رو الگوی خودش قرار بده" مزخرف ترین و اشتباه ترین قانون چهار پادشاهیه.
جئون_صبر کن ببینم بچه؛ تو الان به من توهین کردی؟
_نه پدر عزیزم. فقط حقیقت رو گفتم.
جئون_و حقیقت اینه که من الگوی خوبی نیستم؟ خجالت نمیکشی به پدرت همچین حرفی میزنی؟ وقتی نذاشتم تا روز ازدواجت حتی انگشت کوچیکت هم به تهیونگ بخوره، اونموقع میفهمی که من الگوی خوبی هستم یا نه.
آروم خندیدم و با لحن شیطونی گفتم:
_پس حالا که اینطوره قبل از اومدنمون به ماریو، کار رو تموم میکنم که حسرتش به دلم نمونه.جئون_هر چی بیشتر میگذره بیشتر به این پی میبرم که کاملا شبیه به خودمی.
_شبیه به خودتم چون پسرتم واقعا انتظار داشتی شبیه به کی باشم؟
اوه راستی مامان و جیمین چطورن؟جئون_هر دوشون خوبن. فقط جیمین از وقتی که برگشتیم، هممون رو دیوونه کرده. تنها بخاطر اینکه استاد لی بخاطر اشتباه انجام دادن یکی از حرکتا سرش داد زده، ماشینشو خط انداخته و همه ی لاستیک هاشو پنچر کرده. خودت میتونی قیافه ی استاد لی رو تصور کنی نه؟
با شنیدن این حرف بابا لبخندم به قهقهه تبدیل شد و در حالی که میخندیدم سعی کردم جواب بابا رو بدم:
_آ...آره وای...ت...تصورشم با...باعث میشه حالم خوب شه.
YOU ARE READING
My Avatar
Fanfictionتو آواتار آتشی و من آواتار آب. دو نقطه دور از هم. دو نقطه مخالف و متفاوت.... آب و آتش اما.... با این همه تفاوت من و تو مکمل هم هستیم. همونطور که آب آتش رو خاموش می کنه. من هم می تونم آرومت کنم و مرهم دردت باشم ؛ آواتار من کاپل اصلی: کوکوی کاپل...