PART ⓼ {Private club for testing 1}

968 133 36
                                    

{باشگاه خصوصی برای تست اول}
____________

ضربه کوتاه نسبتا سنگین به شانه ام زد و گفت:
خوشت اومد؟
من کمی دهنم باز کردم که حرفی بزنم ولی...
اونجا یه..سالن ورزشی؟؟؟؟؟
بعد از اون اتاق فوقالعاده یه همچین جای ساده ای؟
البته بزرگ بود...

(قسمتی از سالن پشتی)+احتمالا برات سوال شده شده چرا از اون اتاق به این جای متفاوتی اومدی!

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(قسمتی از سالن پشتی)
+احتمالا برات سوال شده شده چرا از اون اتاق به این جای متفاوتی اومدی!...درسته؟
_دقیقا همینطوره!
اختیاری بلند گفتم.
سوکجین باز هم خندید!
بعد از چند دقیقه که هنوز داشت میخندید دیگه تحمل ام و از دست دادم و پرسیدم:
_وات دِ؟میخندی!
+چون هر کی میاد اینجا همینو میپرسه.
منم هیچ وقت هیچی نمی گم که ازم بپورسم منم همیشه خندم میگیره.
و شانه ای بالا انداخت و دوباره خنده.....
ودف؟؟؟
خیلی کوتاه و پوکر پرسیدم:
_چرا؟
+چون باید تست بدنی بدی.
ریلکس گفت...
_اینو که خودمم میدونم
سیکس پک ام رو از پشت کوه در نیوردم
پوزخندی خشک و با غروری تحویلش دادم.
اون با دیدن پوزخندم خندش رو خورد و جدی شد.
+تو باید وزنه هارو ۵ بار بلند کنی
بعد از مکث کوتاهی گفت:
+برای اینکه بهت فشار نیاد یک ربع میتونی گرم کنی.
و اینکه باید بتونی قدرت بدنی خوبی نشون بدی از وزنه صد کیلو و به ترتیب دویست کیلو،سیصد کیلو،چهارصد و پانصد کیلویی باید بلند کنی. درضمن..بعد هر وزنه رو یک بار باید بزنی.
امیدوارم موفق بشی چون دو سوم کسایی که برای تست میان اینجا رد میشن و اگه یک بار رد بشن دیگه هیچ وقت حق برگشت و تست دوباره ندارن و با رشوه و اینجور چیزا باز هم نمی تونی به تست بعد بری. سوالی نداری؟
خب همه اینا رو نسبتا قبلا الکس برام تعریف کرده بود !
فقط شانه ای بالا انداختم و گفتم:
_ کسی نیست؟
+چون تا همین امروز ۲۶۰نفر توی یک ماه رد شدن و تو قبل از اینک لیسا بیاد دنبالت ، وقتی وارد اتاق تست شدی از اون افرادی که دیدی همه برای تست اومده بودن فقط سه نفر باقی موندن و با تو میشن چهار نفر.
شونه ای بالا انداخت و به سالن نگاه کرد.
واقعا اینقد خنگ و کم عقل بودن ؟
هرچی نباشه هر شیش ماه حقوق یک میلیون دلار میدن!
_رفتن؟با پای خودشون!!
+چون نمیتونن این مرحله رو پاس کنن پس ترجیح دادن برن و وقتی قدرت بدنی بیشتری پیدا کردن برگردند تا اینک کلا رد بشن و دیگه هیچ راهی نباشه.
دوباره خیلی ریلکس حرفش و زد و شونه ای بالا انداخت.
+و اضافه کنم چون با ونزن رفیقم ازش شنیدم ورزشکاری وگرنه تو رو با این رفتارت خودم رد میکردم.
هرچند ...قد و وزنت خیلی مناسبه.
و لایک نشونم داد.
+ولی بهتر از من نیستی"-"
با تخصی گفت و برای بار چندم شونه بالا انداخت.
این شونه بالا انداختنش و عادت داره.
هنوز واقعا نتونستم باور کنم الکس باش رفیقه ولی حرفی نزدم و منتظر وقتی شدم که خودش برام توضیح بده.
+خب پس شروع کنیم؟
منم چهره خشک همیشگی ام رو حفظ کردم.
+فقط بهت بگم ارباب قراره نگات کنه ...پس سعی کن خوب پیش بری.
_ارباب؟
+تو قراره از افراد نزدیکش باشی پس باس از نظرش خوب به نظر برسی...فقط...
کمی مکث کرد و خیلی محسوس بود که برای حرفی که میخواست به زبان بیاره دو دل بود.
ادامه داد:
+هیچ...خب شروع کنیم.
کف دستاشو بهم زد و لباشو به هم فشرد.
سعی کردم کمی هم که شده به حرف بیارمش.
ممکنه که موضوع مهمی باشه...
پرسیدم:
_کیم سوکجین شی چی میخواستی بگی؟
برای اینکه بحثو عوض کنه گفت:
+جین صدام کن بچه!ازت خوشم اومده. راستی من هیونگتما!!! از ونزن شنیدم نودو پنجی هستی!من نود و دو ای عم بچه!
خودم هم کمی باهاش راحت تر شده بودم پس:
_سال هزار و نهصد و نود و پنج منظورته؟
+انتظار داشتم از بچه صدات شدنت عصبی شی ولی...افرین بچه واقعا ازت خوشم اومد!
لایکی با شستش نشونم داد.
و بعد از مکث گفت:
+عاره دیگه بچه!نه پس تو نود و پنج سالته منم نود و دو سالم
راستش یکم تعجب کردم ولی باعث نشد از حرفم منحرف بشم.
توجه ای به کلمه بچه نکردم چون اگه بگم بچه نیستم به بنوعی غرورم آسیب زدم .پس سکوت رو ترجیح دادم..
_جین..... چی میخواستی بگی؟
راستش جین خالی یکم زیادی رو مخم بود پس هیونگ هم بهش اضافه کردم.
هرچی بیشتر به ادم های این سازمان نزدیک بشم و نفوذ ام رو بیشتر کنم یعنی به حدف اصلیم نزدیک تر میشم.
+بعدا بهت میگم بچه هر وقت سه تا ازمونو پاس کردی ...الان هم اصلا صلاح نیست بدونی.
منم دیگه اصرار نکردم. چون هر آزمون و تستی باشه متمعنم که پاسش میکنم .
+خب بریم...پونزده دقیقه نرمش کن و بیا اون سالن پشت.
(عکس بالا سالن پشته)
من چون اخیرا ورزش زیادی کرده بودم خیلی به نرمش نیاز نداشتم.
پس پنج دقیقه کافی بود برام.
فکر ام رو به زبان اوردم:
_پنج دقیقه کافیه.
+اوکی بچه! مهم نی. جلیقتو دربیار و اویزون کن و شروع کن.
شونه ای بالا انداخت و جا رختی رو با اشاره نشونم داد به سمت سالن پشت رفت.
واقعا از این "بچه"صدا کردناش خسته و حرصی شده بودم ولی مجبور بودم تحمل کنم...
آهی کشیدم و جلیقمو دراوردم و الان فقط با یه رکابی و یه شلوار جین و دستکش چرم بودم. با انگشترم واقعا نمی شد وزنه برداشت پس دراوردم و تو جیب جلیقه گذاشتم و وارد سالن اصلی شدم و گوشه ای که پارکت شده بود دقیقا پنج دقیقه ای میشد که نرمش سخت کرده بودم و با مو های عرق کرده وارد سالن پشتی شدم و جین با دیدن من گوشی که انگار داشت باهاش بازی میکرد و رو کنار گذاشت و خیلی جدی رو به هم گفت:
+ارباب داره نگات میکنه. بیا شروع کنیم. کیم تهیونگ!....

◇◇◇◇
هاییی👋🏻
خیلی میخواستم زودتر آپ کنمااا
ووت یادتون نره🍃
۹۸۴ تا حروف یا کلمه؟🤔
تا درود بعد بدرود✋🏻
فالو کنین💕
لطفا تیزرو بازدید بزنید:
https://youtu.be/tB21ldEij3M♥️

🃑𝓖𝓪𝓶𝓫𝓵𝓲𝓷𝓰 𝓗𝓸𝓾𝓼𝓮🂱Where stories live. Discover now