PART ⑪ {Test 2, breathing}

862 124 32
                                    

{تست 2 ، تنفس}
__________

دستمو برای باز کردن در دراز کردم...
اما در با صدای تیک کوتاهی اتوماتیک ، کامل باز شد و من برای بار سوم تعجب کردم...
میشه گفت که...یه کینگ استخر:/
با یه طبقه برای احتمالا استراحت و...
البته اتاق های زیادی بالا وجود داشت.
سمت چپم کمی جلو تر یه بوفه شراب وجود داشت و یه میز غذا خوری با چهار صندلی زرد هر چهار طرف میز.
رو به روی بوفه دو تا صندلیه استراحت وجود داشت و روشون به سمت خود استخر بود.
رو به رو هم دو در اتاق های به احتمال نود درصد سونا خشک و سونا بخار.
دیوار ها از چوب بودن و فضا رو دلنشین کرده بود.

اول یه اتاق سلطنتی ، اروپاییبعد سالن ورزشیبعدم که استخر؟+دوباره تعجب کردی بچه؟همون طور که حالت چهرمو حفظ کرده بودم آروم سر تکان دادم

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

اول یه اتاق سلطنتی ، اروپایی
بعد سالن ورزشی
بعدم که استخر؟
+دوباره تعجب کردی بچه؟
همون طور که حالت چهرمو حفظ کرده بودم آروم سر تکان دادم.

{jin}
تو هشتصد کیلویی تعجب کردم و ارباب هم همون چرت و پرتای خودشو تکرار میکرد منم به ناچار گفتم:
+بله بله ارباب متوجه ام.
واقعا هم من هم ارباب تعجب کرده بودیم.
زبون من بند اومده بود.
این بچه وقتی میله رو بلند میکرد تازه عضله هاش رو، رونمایی میکرد.
اون طور که رگای دستش بیرون زده بود دیگه داشتم ازش می ترسیدم.
اون ترسناک شده بود.
تمام سر و بدنش عرق کرده بود و لباساش به تنش چسبیده بود و عضله ها و سیکسشم نشون میداد.
اون کیه؟
چرا دنبال همچین کاری میگرده؟
اون بنظر بچه خوبی میاد!
دیگه دارم بهش مشکوک میشم...
اون عجیبه.
کم حرف میزنه و ساکته.
ولی جدی و خیلی باهوشه
سابقشم خوبه.
پولم که اگه خودش بخواد با عموش رابطشو بهتر کنه داره.
ولی چرا اینجاس؟
حتما یه دلیل منطقی داره
رئیس بالاخره بعد از چند دقیقه به حرف اومد.
×دیگه واقعا ازش خوشم اومد جین. اون معرکه اس.
یکم مکث کرد
×ازش بیشتر و در عین حال کمتر سختی بکش.
(ینی بجاش خیلی بهش سخت بگیر و بجاش بهش آسون)اون مال من میشه
بعد صدای پوزخندشو شنیدم.
×چت شده ؟لال شدی جین؟اوه خدا شکر که دیگه صدات و نمی شنوم.
+اوه ببند دهنتو
×کارم تمومه.
و دوباره صدای نیشخند.
بعد صدای بیب کر کننده ای توش گوشم پیچید.
گوشی رو خاموش کردم.
فقط جلوی این بادیگاردا و پسره مجبورم هی ارباب صداش کنم...
فقط کافیه دستم بش برسه.
آه نامحسوسی کشیدم و با صدای خیلی رسا و زیبای خودم گفتم:
+مرحله اول رو قبول شدی....جناب کیم.
***
همینطور که داشتم سمت اسخر توی راهرو حرکت میکردم .صدایی به گوشم خورد.
سر جام ایستادن تا بهتر بشنومش.
+پیس پیس
این دیگه چه کوفتیه؟
دوباره صداش توی گوشم پیچید
+پیس پیس
به سمت چپم که به سالن اصلی میخورد برگشتم و دیدمش.
_کییییییییییییمممممممممممم نامجوووووون
هنوز بخاطر آخرین کارش عصبی بودم.
و الانم مطمعنم برای اینکه برای اینکه از دلم در بیاره این کارا رو میکنه...
و البته که منم بدم نمیاد یکم اذیتش کنم.
هر چند هنوز از کارش عصبی بودم ...
ولی بخشیدمش.
راهمو دوباره سمت استخر کج کردم .
بعد از یک قدم که رفتم دستمو از پشت با زور کشیده شد و پشتم به دیوار کوبونده شد!
پشتم بخاطر برخورد شدید با دیوار درد گرفت و آروم غریدم:
_هیییی کیم نامجون چه غلطی داری میکنی؟
+جین ببخشید دیگه لطفا جیننن..من واقعا متاسفم..باشه؟
_هی کیم نامجون اینجا صد تا دوربین هست اگه اشکالی نداره تن لشتو جمع کن و مثل ادم رفتار کن.
(گایز نامجین از قبل وارد رابطه هستند. گفتم بگم تعجب نکنین چرا اینطور رفتار میکنن)
لباشو محکم به لبام کوبید ولی خب زرنگتر از این حرفا بودم و هر چقدر لبامو گاز گرفت دهنم براش باز نکردم.
هه فک کرده زرنگتر از منه....کور خوندی کیم نامجون!
انگشت اشاره چپمو وسط سینه هاش گذاشتم و فشار وارد کردم و بدون هیچ حرکتی صاف ایستادم.
اونم که دید هیچ همکاری ای از من دیده نمیشه عقب گَرد کرد و یه قدم به عقب برداشت.
_بخشیدمت. دیگه حداقل جلو دوربینه برام آبرو بزار.
راهم رو اینبار واقعا کشیدم و سمت استخر رفتم و از شانس گند من دیدم که اون بچه با غرور خاص خودش که هیچ ، اصلا درکش نمیکنم به استخر نگاه میکرد.
البته رگه ای تعجب رو میشد از نگاهش خوند.
چانیول و بکیونم دیدم که پشت سرش ایستادن و حس کردم گونه های بک سرخ شده.
برام سوال شد ولی سعی کردم فعلا چیزی نگم...
خودمم رفتم پشت سرش ایستادم:
+دوباره تعجب کردی بچه؟
اون با همون غرور کوفتیش سر تکان داد.
_من که زودتر ازت رسیدم!
با نیشخند گفت.
نمیتونم فعلا درباره نامجون بهش بگم و نباید فعلا بفهمه!:
+یه تماس داشتم اونور بودم. تازه تموم شد .
_دیدمت.
خیلی بیخیال گفت .....نکنه مارو دیده باشه؟؟؟
سعی کردم منم مث خودش بی تفاوت باشم:
+چی دیدی؟
_لباش خوش مزه بود؟
+چیییییی؟

[TEA]
با نیشخند و به قصد اذیت کردنش گفتم:
_من که زودتر ازت رسیدم!
اونم با حفظ ظاهر گفت:
+یه تماس داشتم اونور بودم. تازه تموم شد .
خب منم که همه چیو دیدم و چه بهتر برای باج گیری؟
_دیدمت.
پس منم برای اینکه حرفم تاثیر گذار باشه گفتم.
اونم سرد جواب داد:
+چی دیدی؟
_لباش خوش مزه بود؟
+چیییییی؟
تقریبا منفجر شد.
خیلی سعی کردم نخندم و به یه نیشخند کفایت کردم.
وارد استخر شدم .
اونجا واقعا خارق العاده بود.

♤♤♤♤♤♤♤♤♤♤
ادامه دارد😁
اینبار دیگه حساس نبود!بود؟؟؟
ببینین چقد دوستون دارم😁😂
و باز هم این پارت طولانی شد😐✋🏻
یکم انرژی بدین😐🖤
سایلنت ریدرا خی لبی دوستون دارم ولی ووت بدین💕
فالو یادتون نره💕
لطفا تیزرو بازدید بزنید:
https://youtu.be/tB21ldEij3M♥️

🃑𝓖𝓪𝓶𝓫𝓵𝓲𝓷𝓰 𝓗𝓸𝓾𝓼𝓮🂱Donde viven las historias. Descúbrelo ahora