PART ⑬ {Stopwatch}

818 122 19
                                    

{کرنومتر}
____________

من شنا بلد بودم...ولی خب یه مشکل بزرگی هم که هست.
یک و بیست دقیقه چیز کمی نیست!
و این چیز منفی ای نمیتونه باشه...
میتونه؟!
+راستی یه چیز دیگه هم بهت بگم...این استخر عمق کم نداره و تمام عمق استخر پنج متره ...پس مراقب باش غرق نشی بچه چون وقتی بخوای امتحانو شروع کنی از داخل آب موج های عمیق هم شروع میشه که از عمق پنج متر شروع میشن و امکان بالا اومدمت بیشتره و تو نمی تونی از عمق چهار متر بالا تر بیای وگرنه بازم رد میشی!... پس هواستو جمع کن بچه.
الان دیگه صورتش تقریبا شبیه بادمجون شده بود.
ولی موضوع اصلی این بود.
چی از این بدتر؟؟
+دِ بجمب!
دوباره گوشزد کرد.
اهی کشیدم و سمت استخر رفتم
+برو تو آب ،تو آب دوربین داره میتونیم ببینیم چ کار میکنی بچه.
داره با اون تخم جن به استلاح ارباب جمع میبنده ؟
_اوک
رفتم و اول پاهام رو داخل آب کردم تا بدنم به دما آب عادت کنه.
+مگه تو ساحل لب دریا نشستی که داری پاهاتو تو آب میکنی بچه؟ میخوای لیموناد با چتر هم بیارم برات؟
_میاری؟
خب سر به سر گذاشتنش یه سرگرمیه بزرگ محسوب میشه پس اصلا دلم نمیخواد این لحظات و از دست بدم.
+خیلی پرویی ! احتمالا بعدش پروندتو میزنم زیر بغل و هِریی!...نه واستا اصن ازت خوشم اومد باید بری زیر خواب ارباب بشی نه؟
آره این فکر خوبیه !... و اینم بگم خدمتتون که ایشون کمی سادیسمیه نظر خودت چیه بچه؟خوشت میاد؟ اگه میاد بگو دستورشو صادر کنم؟؟ مطمعنم اربابم خوشش میاد؟مگه نه؟
برای یه لحظه حالت صورتش انگار چیزی که نباید رو گفته باشه رو لو داده شد و چشماش گشاد شد و لباشو به هم فشرد ولی سریع دوباره چهره عادیشو حفظ کرد و
با پوزخند رو مخی حرفاشو به رخم کشید
البته بیشتر لحن سوالی داشت ولی خب میشه گفت خیلی قشنگ منظورشو رسوند.
خب مسلمان منم از اینکه مستقیم برم پیش این یارو اربابه بدم نمیاد.
ولی به عنوان برده جنسی؟
نه اصلا خوشایند نیست'-'
یه لحظه صبر کن ببینم....
سادیسمی؟؟؟
یارو سادیسم داره؟
_استاپ استاپ stop stop یه نفس بگیر بخدا من بجا تو نفسم رفت..تو الان گفتی سادیسم؟؟؟
منم کم نیوردم وبا لحجه اولشو با پوزخند گفتم ولی رفته رفته به جدیت ختم شد و
سوالی که منو درگیر کرده بودمو ازش پرسیدم.
پس بخاطر همین جلو خودشو گرفت.
+اون کیم چه لحجته غلیظی هم داری...بلدی به منم یاد بدی؟ خب دیه خوش گذشت فک نکن میتونی از این تست جون سالم به در ببری کیم حالا برو تو آب فک کنم حسابی پاهات تو آب پیر شد مگه نه؟
بعد رفت و عینک و بینی گیر و یه ساعت مچی دستم داد .
احتمالا ساعت ضد ابه .
نه صبر کن این که کرنومتره!(ثانیه شمار)
+راستی اگه سخته وسط آب شنا ور بمونی میتونی از دیواره ها کمک بگیری . اونجا متر هم زدن میتونی ببینی بیشتر از چه حد میتونی بالا بیای.
(حتما شما هم وقتی به مدت طولانی داخل حموم یا استخرین سر انگشتای پا و دستتون چروک میشه. به همین موضوع اشاره کرد)
با لحن نرم تری گفت چون سعی کرد با حفظ چهرش بحثو بپیچونه.
بیخیالی نصارش کردم،عینک و به چشمم زدم خوشبختانه مارک خوبی بود آب وارد چشمم نمیشه. بینی گیر هم زدم و ساعتو به مچم،
نفس عمیقی گرفتم و توی آب رفتم و همون لحظه کرنومترو پلی کردم .
روی مانیتوری که با گوشه چشمم دیدم روشن شد و تصور زیر این نشون میداد هم ضاهر شد.
تا عمق سه متر شنا کردم و اونجا از حرکت ایستادم.
تا یک دقیقه و بیست ثانیه باید اینجا باشم.
کم کم داشتم امواج رو حس میکردم که منشاش کف استخر بود برای تعادلم سمت دیواره ها شنا کردم و دستم رو روی دیوار گذاشتم تا حداقل کمی از تعادلمو حفظ کنم.
تا دقیقا خطی که عمق چهار متر نشون میداد میتونستم بالا برم‌.
پس برا احتیاط تا عمق دو و نیم متر پایین تر رفتم.
و همونجا دوربینی رو دیدم که لنزش رو به من بود و با من جهتش عوض میشد .
براش دستی تکان دادم و به مچ دست چپم اشاره کردم تا حواسشون به ساعت باشه چون دقیقا چهل و سه ثانیه هست که این پایینم.
تمام لباس هام به تنم چسبیده بود
و مشکل بزرگ این بود که امواج واقعا قوی شده بودن و تعادلم رو ازم میگرفتن و نفسم دیگه داشت ته میکشید و الان شرط می بندم کاملا سرخ شدم.
حتی این پایینم میتونم پوزخند جین و حس کنم.
به ساعت نگاه کردم پنجاه و پنج ثانیه.
با هر موجی که بهم برخورد میکرد چند سانت بالا میرفتم ولی سریع دوباره به عمق دو و نیم متر میومدم ولی چرا الان دارم خطی که عمق سه و نیم متر رو نشون میداد رو میبینم؟
من اینهمه بالا اومدم ؟
دوباره به پایین شنا کردم و سعی کردم امواجی که بهم برخورد میکردن حرکت نکنم ولی متاسفانه موفق نبودم و حتی با اون همه شنا کردن دیدم چندین سانت از یه متر بالاترم هستم.
به کرنومتر نگاه کردم.
یک دقیقه و چهار ثانیه.
با جمع کردن بیشتر زورم تلاش کردم به پایین شنا کنم و حداقل تا سه متر برم ولی دیگه قفسه ی سینه ام داشت خیلی بهم فشار میاورد.
سعی کردم خودم رو با شمردن ثانیه های باقی مونده سرگرم کنم تا کمتر متوجه تنگیه نفسم و فشار ریه هام به سینم بشم ولی...
دیگه نمیتونم...
دوباره به کرمومتر نگاه کردم یه دقیقه و پانزده ثانیه
دِ چر این نمیگذره؟
حتما باید این زیر خفه بشم؟
دیگه همه ی هوایی که توی سینم حبس کرده بودم خالی شده بود و یه مقدار قابل توجهی هم آب قورت داده بودم
ولی با تمام توان از دست دادم خودمو با وجود امواج که منو با بی حالی به چپ و راست هدایت میکردن روی عمق نزدیک چهار متر نگه داشته بودم.
دیگه تقریبا داشتم از حال میرفتم و برای آخرین بار به کرنومتر نگاهی انداختم.
یک دقیقه و بیست و دو ثانیه...
با بیحالی لبخند زدم و رو به لنزی که رو به من بود به مچم اشاره کردم ولی طولی نکشید که چشام سیاهی رفت و مقدار قابل توجهی هجون اب رو به درون دهنم و ریه هام حس کردم و دیگه چیزی نفهمیدم...
.
.
.
□□□□□□□□□□□□
با این پارت حال کردین؟
من که خیلی برا ادامش عجله داررررم😛
اینکه این پارت زیاده جبرانیه پارت قبله که کم بود...
به هر حال ووت هم بدین دیه🥺
۱۱۵۳ تا الان کلمه شد بریم؟ حال کنین🖤
سایلنت ریدرا دوستون دارم لطفا ووت بدین💕
تا درود ی دیگر بدرود✋🏻
لطفا تیزرو بازدید بزنید:
https://youtu.be/tB21ldEij3M♥️

🃑𝓖𝓪𝓶𝓫𝓵𝓲𝓷𝓰 𝓗𝓸𝓾𝓼𝓮🂱Where stories live. Discover now