لطفا قبل اینکه پارت رو بخونید یدونه بزنین رو اون ستاره پایین. بوص🖤
—————————————————' نه...وقتی میگم دوست دارم و تو در جواب میگی منم همینطور فقط داری جمله ام رو تایید میکنی یعنی توام مثل من، خودت رو دوست داری.'
ساکت شو. ساکت شو. ساکت شو.هری:"نه. وقتی میگم دوست دارم و تو در جواب میگی منم همینطور فقط داری جمله ام رو تایید میکنی یعنی توام مثل من، خودت رو دوست داری."
این اولین بار بود که هری حرف هایی که توی ذهنش نجوا میشد رو به زبان میاورد... حالا این خوب بود یا بد؟
لویی:"نمیفهمم چی میگی... ولی باشه منم دوست دارم."
پسر چشم آبی نا مطمعن گفت و بعد با بی میلی لبخند زد.‘چاره ی دیگه ای هم داری؟’
-
10:30 a.m.
-صبح روز بعد، پس از خوردن صبحانه، آنه پیشنهاد کرد بخاطر اینکه لویی مجبور نشه تا با تاکسی به خانه اش برگرده اون رو برسونن.
هری برای اینکه لویی احساس بهتری داشته باشه، برخلاف اینکه همیشه عاشق این بود که روی صندلی جلویی کنار آنه بشینه، عقب نشست و تمام مدت دست های ظریف لویی رو توی دست هاش گرفته بود.
لویی: " لطفا خیابون بعدی رو بپیچید سمت راست."
هری قبل از اینکه از توی آینه به مادرش نگاه کنه کمی خودش رو تکان داد و با نیشخند نزدیک گوش لویی زمزمه کرد: "میشه یه جلسه کلاس برام بزارید تا من هم مثل شما با ادب صحبت کنم؟"
پسر چشم آبی دستش رو از دست های هری بیرون کشید و اون رو عقب داد. گلوش رو صاف کرد و بعد چشم هاش رو چرخوند.
لویی:" جلوی اون ماشین سبز نگه دارین لطفا."
هری از هول شدن پسر کنارش خندید و بعد دستش رو به سمت چانه ی لویی برد و اون رو به سمت خودش چرخوند.
هری:"جواب دوست پسرتو نمیدی؟ هوم؟" زمزمه کرد و لویی در جواب قبل از اینکه مطمعن بشه آنه حواسش به اون ها نیست، انگشت وسطش رو به سمت صورت هری گرفت.
لویی:"واسه بچه پررو ها کلاس نمیزارم."
هری:"لطفا... فقط یک جلسه آقای تاملینسون..."
لب هاش رو جلو داد و چند بار با حالت بامزه ای پلک زد.لویی:"حالا فکرامو میکنم، اگه نظرم عوض شد بهتون خبر میرم آقای استایلز."
لویی با متوقف شدن ماشین جلوی در خانه اش، نفس عمیقی کشید و قبل از اینکه بوسه ای روی گونه های سرخ هری بزاره از ماشین پیاده شد.
به سمت پنجره ی نیمه باز ای که طرف آنه بود قدم برداشت و با لبخند بزرگی گفت:
لویی:" مرسی بخاطر همه چی، خیلی بهم خوش گذشت."
YOU ARE READING
Hallucination [L.S]
Fanfiction" من رو دوست داری؟" "به نفعته تا ازین خواب مسخره بیدار شی هری. دنیایی که ساختی برای من و تو هیچ جایی نداره."