☆☆☆
با شنیدن صدای مونبیول چشماشو باز کرد+ببند
-اخ ببخشید
لحظات طاقت فرسا تموم شدن و میکاپش به اتمام رسید.آماندا با لبخند گفت:خیلی بهت میاد
-مرسی!!
نگاهشو چرخوند و بیولو پیدا کرد. درحال کلنجار رفتن با لباسش بود
+بیول بلندشو بپوشش دیگه
+میشه بهم کرمپودر بدی؟
+واسه چی میخوای؟؟اماندا قراره میکاپت کنه
به طرف اماندا اومد و گفت:میشه؟
یونگسان که تا اونموقع خودشو به نشنیدن زده بود کرم رو برداشت و به طرف مونبیول پرت کرد،اونم رو هوا گرفت
+مرسی
لبخندی به صورت مضطربش زد و برای دفعه اخر خودشو تو اینه چک کرد
+یونگسان؟؟
-بلههه؟؟
داد زد تا صداش به مونبیول که تو اتاق پرو بود برسه
+میتونی بیای؟؟
به صورت متعجب هاسا خیره شد.
-من..؟
+اره
با تردید به اون طرف اتاق رفت،سرشو داخل اتاق پرو فرو کرد و متعجب پرسید:چیزی شده؟؟
بیول خندید و اشاره کرد که یونگسان بیاد داخل
+اینو برام میزنی؟
با تعجب بهش خیره شد.کرمو از دست مونبیول گرفت و سوالی بهش نگاه کرد. تیشرتش رو بالا دادو به کبودی که روی پهلوش بود اشاره کرد
+لباسم بازه و این معلوم میشه..لطفا اینو برام بزن
احساس میکرد هوا به شدت خفه کنندهای گرفته شده.جلوی پای مونبیول زانو زد و اروم کرمو روی پهلوش زد.
+نمیخوای بپرسی چی شده؟
-به من...ربطی نداره
+اما تو همه حرفامونو شنیدی
حس میکرد بدنش یخ زده!دستش رو هوا خشک شد.با ترس سرشو بلند کرد و به چهره بیول که کاملا خنثی بود خیره شد
-م..متاسفم..عمدی نبود..اومدم..دنبالتون..بعدش..اتفاقی شد
+مشکلی نداره
نفس راحتی کشید و کرمو روی بدنش زد. تماس انگشت های یخ زدش با بدن گرم بیول باعث شد تو جاش بپره
با نگرانی نگاهش کرد
-درد گرفت؟متاسفم
+عامم نه نه هیچی نشد
دستی میون موهاش کشید و سعی کرد حسشو نسبت به حرکات دست یونگسان روی بدنش نادیده بگیره
YOU ARE READING
𝖲𝗐𝖾𝖾𝗍 𝖽𝖺𝗒
Romance-یونگسان برای کار به اون شرکت رفته بود...اما الان تنها دلیل موندنش در اونجا مونبیوله!- -رومنس ، اسمات -کامل شده