بطری اب جو رو سر کشید. هئین خنده کنان گفت:هی یونگسان،اون پسره رو ببین
نگاهشو به طرف اون پسری که هئین بهش اشاره کرده بود چرخوند.پسری با موهای صورتی و استایل خیلی مسخره که باعث شده بود مزحکه کل کلاب بشه!
خندید.
-روش کراش زدم!
+بریم برقصیم؟
-بریم.
چند قدم جلو رفت. برگشت و به مونبیول که روی صندلی نشسته بود و به دیوار زل زده بود نگاه کرد. گلوشو صاف کرد و رفت پیشش
-مونبیولشی؟
جوابی ازش نگرفت. منتظر وایساد اما مثله اینکه مونبیول متوجهش نشده بود.با تردید دستشو روی شونه بیول گزاشت و با لبخند گفت:مونبیولشی؟
تو جاش پرید
+بله؟
-بدجوری تو فکر بودیدا
+ا..اره
-میاید بریم برقصیم؟
+اره!!
دست مونبیولو گرفت و دنبال خودش تو پیست رقص کشید. نزدیک هئین و مینهیوک که تو حلق هم میرقصیدن وایساد
با اون اهنگ پاپ و پر ریتم تکون خورد و سعی کرد بدنشو همزمان با ریتم اهنگ تکون بده.
مونبیول خیره بهش نگاه میکرد.بالاخره راضی به رقص شد
*حتی رقصشم جذابه!*
یونگسان تو دلش گفت و بهش لبخند زد. مونبیول فکر کرد شاید الان وقتشه...جلو رفت و دستاشو روی کمر یونگسان گذاشت.
+میخواستم باهات حرف بزنم
-با من؟
+اره
-باشه،بعدا باهم صحبت میکنیم
با مهربونی گفت.دوست داشت این لمس های مداوم مونبیول رو بی توجه بگیره و به خودش تحمیل کنه هیچ منظوری توشون نیست اما نمیتونست
اگه کسی از دور میدیدشون فکر میکرد در حال انجام مراحل جنسی هستن!!
بعد از کلی رقصیدن و البته دستمالی شدن کنار کشید و از روی میز لیوان ابو برداشت
+یونگسان؟
برگشت و با شیومین رو به رو شد.
-بفرمایید؟
+میتونم باهات تنها صحبت کنم؟؟
مردد سر تکون داد. دنبال شیومین راه افتاد تا تراس کوچیک کلاب. شیومین پریشون دستی میون موهاش کشید و مضطرب گفت:خبب...این یه چیزه خیلی مهمه!اگه خوب پیش نرفت..لطفا حرفامونو فراموش کن
-باشه
نفس عمیق کشید و ادامه داد:من از روزی که اومدی تو شرکت کار کنی ازت خوشم اومده.خب تو...خیلی مهربونی...و...خواستم ازت بپرسم..میشه باهم قرار بزاریم؟
YOU ARE READING
𝖲𝗐𝖾𝖾𝗍 𝖽𝖺𝗒
Romance-یونگسان برای کار به اون شرکت رفته بود...اما الان تنها دلیل موندنش در اونجا مونبیوله!- -رومنس ، اسمات -کامل شده