جونگ کوک با صدای خنده های جیکوب از خواب بیدار شد
تعجب کرد چون یونگی قرار نبود امروز بیاد حتی روز هایی هم که بود با جیکوب بازی نمیکرد
بلوزشو پوشید و از اتاق خارج شد صحنه ای که میدید قلبشو گرم میکرد تهیونگ روی مبل نشسته بود جیکوب رو پاش بود و داشت قلقلکش میداد خودشم(تهیونگ) از خنده هاش میخندید جیکوب عین پدرش با تهیونگ راحت بود و این واقعیت برای جونگ کوک زیبا
چون جیکوب بچه تنهایی بود بخاطر هوش زیادش
و علاقش به پدرشبدون جلب توجه به سمت آشپزخونه رفت نمیخواست مزاحم اون دو تا بشه
صبحونه آماده بود
ولی پر از پنکک های قلبی و مربای سرخ
حتی روی قهوش هم یه قلب کشیده بود
انگار یه دختر جوون براش صبحونه آماده کرده بود
صدایی نزدیک گوشش گفت:صبح بخیر استاد
جونگ کوک رو به تهیونگ کرد و آرایش ملایمشو دید سایه صورتی رنگش و برق لب زیباش لباس براقش حواس جونگ کوک و پرت کردتهیونگ با پوزخندی زد و گفت:کجا رو نگاه می کنی؟
جونگ کوک سرشو چرخوند و بحث و عوض کرد گفت:چرا عین یه دختر صبحونه آماده کردی؟
تهیونگ:خواستم عشقمو بهت نشون بدم دخترونه پسرونه داره مگه؟
جونگ کوک با اخم:نیاز نبود با این حالت این کار هارو بکنی!
تهیونگ به طرز خطرناکی خودشو به جونگ کوک نزدیک کرد و گفت:من همه کار تو این شرایط برای تو میکنم حتی حاضرم باهات بخوابم
جونگ کوک ابرو بالا انداخت و گفت:تو این شرایط هم دست از لاس زدن برنمی داری نه؟
تهیونگ خندید و گفت:لاس زدن من فقط واسه توئه
جونگ کوک پوزخندی زد و پشت نشست
تهیونگ زیر گوشش گفت:تو میتونی منو فاحشه بدونی ولی از نظر خودم،من فقط با تو خوابیدم میدونی چرا؟
به نفس های آروم جونگ کوک گوش داد:چون فقط فقط تو رو موقع سکس میبینمجونگ کوک نفس عمیقی کشید و مشغول صبحونه خوردن شد
چی میتونست بگه تهیونگ راه بازی با قلبشو یاد گرفته بود و انگار قصد نداشت یه لحظه هم به قلب نا آروم اما مغرور جونگ کوک استراحت بده اعتراف تهیونگ کثیف ولی صادقانه بودچقدر باید یکی دوست داشته باشی که تو چهره همه مردا فقط اونو ببینی؟؟؟؟
خب معلومه،خیلی
این علاقه زیاد ته کم کم داشت جونگ کوک و میترسوند چون داشت خودش هم غرق میشدطرف های ظهر یونگی اومد فقط جونگ کوک تو هال بود:تهیونگ کو؟
جونگ کوک چشم غره ای بهش کردیونگی:قیافتو واسه من اونجوری نکن میخوام راجب دوستش بپرسم
جیکوب از اتاقش بیرون دوید و خودشو تو بغل یونگی انداخت
YOU ARE READING
Kookv Magic Of Love [ Completed ]
Fanfictionجادوی عشق🍸 کاپل:کوکوی یونمین کاپل مخفی ژانر روزمره درام رومنس اسمات دانشگاهی هپی اند تاپ جونگ کوک باتم تهیونگ خلاصه داستان:کیم تهیونگ کراش کل دانشگاهه به رابطه معتقد نیست حالا چی میشه اگه این آدم خودش رو کسی کراش بزنه اونم نه هرکسی بلکه جئون جونگ...