اسمات 🔞یونگی بیرون در دانشگاه منتظر جیمین بود امروز حسابی به خودش رسیده بود تا بتونه جیمین و تحت تاثیر بذاره
دلش میخواست با کراشش حرف بزنه ولی حتی نمیدونست چی باید بگه اون گربه وحشی همیشه باعث میشد دلهره بگیره
بالاخره پارک جیمین و دید
چقدر ساده و شیک بود عجیب نبود دل هر مرد و زنی رو می برد
وقتی جیمین به ماشینش نزدیک شد
یونگی گفت: میتونم باهات حرف بزنم؟؟؟جیمین با دیدن یونگی اخماش تو هم رفت:نه نمیشه
یونگی: لطفاً،،فقط با هم یه نوشیدنی بزنیمجیمین: خیلی خوب
سوار ماشین شد یونگی وقتی راه افتاد گفت:من ازت خوشم میاد میشه یه شانس بهم بدی؟؟جیمین:ببین من اهل دوست داشتن و رابطه نیستم اگه یه شبه میخوای پایم
یونگی:من تورو واسه یه شب نمیخوام واسه تموم شب هام میخوام
جیمین پوزخندی زد و گفت: حداقل خوب لاس میزنی
یونگی:من فقط تو لاس زدن خوب نیستم چیزای دیگه ای هم هست
جیمین خنده ای کرد و گفت:سعی نکن منو اغوا کنی من با یه دیک ده سانتی راضی نمیشم پس بیا یه نوشیدنی بزنیم و تو بری پی کارت
یونگی خنده معنا داری کرد و گفت:اگه ده سانتی بودم که نزدیک هاتی مثل تو نمیومدم
جیمین:پس چندی؟یازده؟؟؟
و خندید
یونگی نگاه سلطه گرایانه ای کرد و گفت:چرا خودت کشف نمیکنی عروسک
ВЫ ЧИТАЕТЕ
Kookv Magic Of Love [ Completed ]
Фанфикجادوی عشق🍸 کاپل:کوکوی یونمین کاپل مخفی ژانر روزمره درام رومنس اسمات دانشگاهی هپی اند تاپ جونگ کوک باتم تهیونگ خلاصه داستان:کیم تهیونگ کراش کل دانشگاهه به رابطه معتقد نیست حالا چی میشه اگه این آدم خودش رو کسی کراش بزنه اونم نه هرکسی بلکه جئون جونگ...