خلاصه: درست وقتی که وویونگ فکر میکرد بالاخره داره به رویاهاش نزدیک میشه، چرخ سرپوشت نشونش داد وجههی دیگهی آیدل بودن و صنعت سرگرمی میتونه چقدر سیاه و کثیف باشه... وقتی یه رسواییِ غیرقابل جبران داشت راهِ نفس کشیدن گروهِ روکیِ ایتیز رو میبست، یهو دست کمکی به طرفشون دراز شده بود از جنس شهوت و تصمیم برای بقای گروه یا خاکستر شدن تمام داشتههاشون فقط به تصمیم وویونگ بستگی داشت... 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺 *من زیاد تو شروع خوب نیستم پس خواهشا به داستان این شانسو بدید که خودشو بهتون نشون بده❤️* * واسه هر پست این فیک زمان زیادی صرف شده تا حدالامکان با رعایت تمام جزئیات، موقع خوندن فیک بتونید بهتر باهاش ارتباط برقرار کنید؛ خواهشا کسی کپی نکنه!! * *ردهی سنی +۱۸ سال رو رعایت کنید* ❤️🔥کاپل اصلی: ووسان | سان تاپ❤️🔥