تهیونگ:*نه ساله*
تهیونگ:بابا میتونم یه سوال بپرسم؟؟
نامجون:جونم قند عسلم؟؟
تهیونگ:اگه من عاشق یکی بشم کار بدی کردم؟؟
نامجون:البته که نه عزیزم،عشق چیزی نیست که بشه جلوش رو گرفت.
تهیونگ:پس یعنی من میتونم عاشق یونگی هیونگ باشم؟؟
نامجون:البته عزیزم.
تهیونگ:اگه قبولم نکرد چی؟؟
نامجون:میکنه قط باید صبر کنی تا بزرگتر بشی و بهش بفهمونی که تو به اندازه ای قوی هستی که اجازه ندی احساساتش جریحه دار بشه.