*هوسوک زنگ میزنه به یونگی:هی رفیق همه چیز روبه راهه؟
یونگی:معلومه که نه.
هوسوک:شت چی شده؟؟
یونگی:امروز تهیونگ نیرو های ویژه رو مجبور کرده بود تا به محل خدمتم حمله کنن.
هوسوک:چی؟؟؟
یونگی:اون این کار رو کرد تا فقط بتونه هم من رو ببینه هم یک جعبه نارنگی بهم بده.
هوسوک:اوه پسر...این خیلی داغو...
یونگی:و میدونی بدترین قسمتش کجاست؟
هوسوک:وات د فاک...مگه بازم هست؟
یونگی:این که با این کارش من شیش ماه اضافه خدمت خوردم و الان تهیونگ توی راهه تا مافوق و هر کسی که اینجاست رو به رگبار ببنده.
هوسوک: