دزد:تو باید باهام بیای.
تهیونگ:صبر کن.
تهیونگ:*به یونگی زنگ میزنه.*
تهیونگ:هیونگ اقا دزده میگه باید باهاش برم،این اجازه رو میدی؟؟
یونگی:نه اول بیا بوست کنم بعد برو.
تهیونگ:ببخشید اقا دزده یکم دم در وایسا تا برم به یونگی هیونگ بوس بدم بعد زودی بر میگردم،جایی نریاا.
دزد:
دزد:*دلش سافت میشه و با هاله ای از رنگ های کیوت بر میگرده خونه.*