Jungkook:
-خب باباش کیه؟
جین با لحن تقریبا ذوق زده ای گفت و من سعی کردم خودمو جمع کنم.تا اومدم حرف بزنم جیمین پیش دستی کرد و حرف زد
-خب در واقع نمیدونم...
کلا خوشش اومده هی وسط حرفم میپره ایش...
(آخه پسرم تو ازش کوچیکتری بعدشم زندگی اونه سوالم از اون پرسیده شده شما بعدا برا همسرت از این اداها دربیار🙄)
همه تو سکوت عظیم و سنگینی فرو رفتن... که تهیونگ سکوتو شکست...
-هیونگا میدونین چیه؟ جیمین بخاطر ترس از رسانه ها و البته پدر و مادرش نمیخواد بره خونه و الانم قرار بود آمریکا باشه ولی کوک برای جیمین نگرانه پس عام...حیحی...اگه کمکی میتونین بکنین که جیمین رو بی سر و صدا همینجا نگه داریم بگوئید که من مشتاقم بشنوم...
-حالا خوبه برادر شوهرته داداش خودت نیست!
جین گفت و چشم غره ای رفت
-چه فرقی داره؟ بعدشم خوشبختانه یا متاسفانه داداش من تاپه... و فعلا هم قصد نداره تورو حامله کنه...ولی خب من خوشحال میشم در دوران نفسگیر بارداری کنارت باشم هیونگ!
تهیونگ جمله آخر رو عمدا با ذوق گفت تا حرص جین رو بیشتر در بیاره و دستاش رو به هم کوبید.
جلوی خودمو گرفته بودم که از خنده منفجر نشم!تهیونگ یه وقتایی خیلی خجالتی و کم حرفه و یه وقتایی دقیقا برعکسش.اون واقعا هر دقیقه که باهاش وقت میگذرونی یه فنّ جدید برای نشون دادن داره که شگفت زدت کنه.
-من که بالاخره تورو گیر میارم! وایسا حالا...
جین حرص میخورد و تهیونگ پشت من پناه گرفته بود
-خب جیمین اگه مشکلی نداره میتونه بیاد پیش ما...خب در هر حال ما دو تا مستقلیم و فرد دیگه ای باهامون زندگی نمیکنه...
یونگی گفت در حالی که حالا دوباره با جیمین و هوسوک سر جاشون نشسته بودن.
خب این خیلی خوبه چون هوسوک و یونگی مورد اعتمادن و هم اینکه من میتونم به جیمین سر بزنم:
-این خیلی خوبه ممنونم یونگی و همینطور هم تو هوسوک
من گفتم
-مرسی
جیمین لب زد و سرش رو پایین انداخت تا مثلا گونه های رنگ گرفته اش کمتر تو دید باشه
-قابلتو نداره کیوتک.
یونگی هیونگ گفت و لبخندی به جیمین زد
هوسوک خواست حرف یونگی رو اصلاح کنه:
-جذاب
و اون دو دوباره بحثشونو از سر گرفتن...کامان!
صدای خنده های ریز تهیونگو از پشت سرم میشنیدم...سرشو بهم تکیه داد و زمزمه کرد:
-اونا خیلی سوییتن
لبخندی زدم و گفتم:
-مث ما؟
سکوت کرد...خب ما هم سوییتیم دیگه!
ŞİMDİ OKUDUĞUN
Surfing In Winter
Hayran Kurgu》تکمیل شده《 --توجه‼️: این بوک اولین کار نویسنده میباشد و تا فیها خالدون دارای نقص میباشد و صرفا جهت به یادگار ماندن افکار طفولیت نویسنده در گوشه ای از این جهان پابلیش شده است. لذا خواهشمندم اگر به دنبال داستانی قوی هستید این بوک را رد کرده و صرفا جه...
