part 5

7.4K 1.2K 317
                                    

جونگ کوک پشت سر آقای جونگ وارد مدرسه شد
آقای جونگ سریع وارد اتاق خودش شد و در و محکم بست جونگ کوک لبخندی به کار آقای جونگ زد و به سمت کلاسش رفت انگار برادرش واقعا رو این معلم اتو کشیده تاثیر میذاشت

به در کلاس نزدیک شد از بیرون کلاس هم میتونست صدای بچه ها رو بشنوه
صدای خنده های معصومانشون خیلی قشنگ بود
فکر اینکه پسر کوچولوش هم الان تو اون اتاقه و با باز کردن در می‌تونه چهره زیباشو ببینه قلبش و به تپش می انداخت
درو باز کرد و با یه کلاس بهم ریخته رو برو شد جایی که دخترا داشتن بازی می‌کردن و ته ته کوچولو داشت بهشون می خندید با دیدن لبخند تهیونگ خودش هم لبخند زد این پسر تنها کسی بود که به ساده ترین روش ممکن به لبش خنده میآورد

دخترا با دیدن معلم بازی و تموم کردن و سر جای خودشون نشستن
جونگ کوک وارد شد و در و بست وسایلش و روی میز گذاشت به سمت بچه چرخید و با لبخند گفت: سلام بچه ها امیدوارم امروز هم مثل دیروز حالتون خوب باشه
بچه ها با صدای بلند گفتن : سلاااااااااام

جونگ کوک رو میز خم شد و رو به جنی که جلوی کلاس نشسته بود و داشت با گوش عروسکش بازی میکرد گفت: جنیا پاشو از بچه ها مشق هایی که داده بودم و بگیر و برام بیار

جونگ کوک تو مدتی که جنی سرگرم جمع کردن دفتر ها بود وسایل خودش و از تو کیفش در آورد

زیر چشمی نگاهی به ته انداخت که داشت با استرس ناخون هاش و می جویید
چی باعث استرس این فرشته کوچولو شده بود؟؟؟

جنی به میز ته رسید و با لبخند قشنگش رو به ته ته مضطرب گفت: ته‌ته دفتلت و بدح

( ته ته دفترت و بده )

چونه ته لرزید و با صدای بغض آلودی گفت: م...من...

اشک هاش بهش اجازه نداد حرفش و ادامه بده
جنی سریع دفتر ها رو رو میزش گذاشت و گفت: ته ته تی شده دلیه نتن

( ته ته چی شده گریه نکن )

جونگ کوک با اخم از پشت میز بلند شد و به سمت میز ته اومد جنی وقتی دید که جونگ کوک داره با خشم به سمت ته ته میاد خودش و سپر کرد و گفت: لطفاً ته ته رو دعوا نتنید اون فخط دفتلش و استباه ابلده

( لطفاً ته ته رو دعوا نکنید اون فقط دفترش و اشتباه آورده )

جونگ کوک نگاهی به ته ته کرد که داشت با چشمای قرمز و خیسش نگاهش میکرد بعد گفت:من نمی‌خواستم دعواش کنم فقط اومدم ببینم چه خبره

جنی هنوز مستأصل بود که باید بره یا نه
جونگ کوک وقتی نگاه نگران جنی و دید لبخند زد و گفت:نگران نباش به دوستت آسیب نمی‌زنم فقط می‌خوام باهاش حرف بزنم

جنی یه قدم کنار رفت تا جونگ کوک بتونه جلوی میز ته وایسه
تهیونگ اشکاش و پاک کرد و گفت: م..من .. دف.... دفتلم ... و هق ... ن... نیاوردم

Kookv Little's School [ Completed ]Where stories live. Discover now