Kookv Little's School [ Completed ]

part 24

صبح عجیبی بود
هر دو استرس داشتن درسته شوق و ذوق زیادی داشتن اما فکر اینکه بچه ای نباشه ناراحتشون میکرد

تو کل مسیر با هم حرفی نزدن و بعد از آزمایشی که دادن منتظر دکتری موندن که از بچگی دکتر ته بود

مردی تقریبا مسن و مهربون

جونگ کوک و ته تو مطب دکتر نشسته بودن و هنوز خبری از دکتر نبود
ته که با استرس انگشت هاش و فشار میداد گفت: جونگ کوکا اگه حامله نباشم چی

جونگ کوک که دست کمی از ته نداشت سعی کرد همسرش و آروم کنه پس گفت: عزیزم هیچ اتفاقی نمیوفته به خودت استرس نده

همون لحظه که جملش تموم شد دکتر وارد اتاق شد و با لبخند گفت: خیلی خوش اومدید

قد بلندی داشت و موهاش و تو صورتش ریخته بود

جونگ کوک و ته با صدای آرومی سلام کردن و با استرس منتظر موندن تا دکتر جواب آزمایش و بگه

مسئول آزمایشگاه هم اجازه نداشت برگه رو باز کنه تا جواب و بهشون بگه خودشون هم از این چیزا سر در نمیاوردن پس باید منتظر خود دکتر میموندن

مرد به برگه آزمایش رو میزش نگاه کرد برگه رو باز کرد و با لبخند گفت: شما باردارید

جونگ کوک ته که هنوز متعجب بود و محکم در آغوش کشید و گفت: مرسی عشقم مرسی مرسی مرسی مرسی مرسی

یکی از بهترین روز های زندگی هر دو بود
روزی که یه عضو دیگه هم وارد زندگیشون میشد

ته خنده آرومی کرد و محکم جونگ کوک و بغل کرد چند ثانیه بعد ته و کوک با خوشحالی از مطب خارج شدن

جونگ کوک دوباره با خنده ته رو بغل کرد و دور خودش چرخوند

ته سرش و تو گردن کوک قایم کرد و گفت: کووووک سرم گیج میرههههه

جونگ کوک ته رو پایین گذاشت و با هم به سمت ماشین رفتن تو ماشین جونگ کوک بدون اینکه به ته مهلت بده در و ببنده محکم لباش و بوسید

ته لبخند زیبایی وسط بوسشون زد و صورت جونگ کوک و تو دستاش گرفت
با بوسه های آرومش رو لبای مرد کم کم بویه رو تموم کرد
جونگ کوک پیشونیش و بوسید و گفت: تو شاه دنیای منی تهیونگ
ته خندید و گفت: پس خودت چی ای آقای جئون

جونگ کوک لبخند زد و گفت: محافظ پادشاه

_______________________

ته و کوک با خوشحالی سر و کول هم میپریدن
کل آسانسور و ساختمون پر صداشون بود

اما به محض اینکه وارد خونه شدن ته به سمت دستشویی دوید و جونگ کوک و متعجب رها کرد

بعد چند ثانیه جونگ کوک پشت سرش رفت و دید ته داره دهن و صورتش و میشوره با مهربونی گفت: خوبی