یونگی رو میز خالی وسط هال لبای معشوقش و به دندون کشید
هوسوک رو میز نشست و تو بوسه داغ یونگی و همراهی کرد
یونگی دستاش و رو پیراهن هوسوک چرخوند و دکمه هاش و باز کرد
هوسوک خنده آرومی کرد و گفت: بیب انگار خیلی عجله دارییونگی ازش جدا شد و همون جوری که سینه های سفتش و لمس میمرد گفت: مگه شک داری
هوسوک و رو میز خوابوند و شکم سفت و عضلانیش و بوسید
هوسوک لبخند زیبایی زد و به یونگی نگاه کرد
یونگی همون جوری که پوست سفیدش و میمکید دستاش به نوک سینه هاش رسوند و محکم فشارشون دادهوسوک آروم کمرش و قوس داد و لبش و گاز گرفت
لبای یونگی بالا تر اومدن و سینه های مرد و شکار کردن ترقوه های برجستش و گاز گرفت و آروم مکید و مطمئن شد کبودش میکنههوسوک بدن یونگی و تو آغوشش نگه داشت و گردنش و مکید
یونگی ناله آرومی از حس زبون مرد رو گردنش کرد: فاک اهههدستای پر قدرت هوسوک بدن یونگی و لخت کردن
از میز پایین اومد و یونگی و رو مبل نشوند لباس های خودش و با شیطنت جلوی چشمای تشنه همسرش در آورد و رو پاهاش نشستیونگی روم های لاغرش و نوازش کرد و گفت: بیشتر از این نمیتونم هوسوکا
هوسوک دیک لخت یونگی تو دستش گرفت و چند بار پمپش کردگردن یونگی و بوسید و گاز گرفت
دستای یونگی بدن لختش و نوازش میکرد و گاهی فشار میآورد که باعث میشد رو پوستش ناله کنه
هوسوک یکم خودش و بالا کشید و گذاشت دیک یونگی که با پریکام خیس بود واردش بشه
نفس یونگی از داغی حفرش تو سینه حبس شد
هوسوک لبش و گاز گرفت و رو دیکش نشست ناله بلندی از لذت کرد و به حرکت کردم ادامه داد: ااااااه شتدستش و رو شونه یونگی گذاشت و خودش و سریعتر تکون داد: فاااااک اههههه
یونگی به چهره زیبای هوسوک نگاه کرد و کمرش و محکم نگه داشت همون جوری که هوسوک رو دیکش حرکت میکرد یونگی پوست براق سینش و با لذت می بوسیدهوسوم بعد از یکم حرکت وایساد و گفت: ن..نمیتونم دیگه
یونگی هوسوک و رو مبل انداخت و محکم تر از قبل ضربه زد
هوسوک پاهاش و دور یونگی حلقه کرد و گفت: بیشتررر بیشترررررررررررر اهههههههیونگی به رونش سیلی زد و گفت: توله دوست داری جرت بدم هان؟؟؟
یونگی به چشمای براق یونگی نگاه کرد و گفت: جرم بده پارم کن ددی من فقط تو رو میخوام
یونگی لبای هوسوک و گاز گرفت و وحشیانه تو حفرش ضربه زد
هوسوک کمرش و بالا آورد و با ناله گفت: همونجا .... همونجا اآاااه فاااااااااااااااااک
YOU ARE READING
Kookv Little's School [ Completed ]
Fanfictionمدرسه کوچولو ها🍸 زوج : کوکوی سپ ژانر: روزمره لیتل فلاف اسمات یه مدرسه شیرین و بامزه که توش لیتل ها درس میخونن جئون جونگ کوک معلم خوب و حرفه ای برای یه سری مسائل پاش به این مدرسه باز میشه کامل شده