جونگ کوک و ته وارد خونه جونگ کوک شدن
جایی که کوک برای امشب حسابی تزیینش کرده بود
ته به تمام شمع ها و گل هایی که تو خونه بود نگاه کرد و لبخند زدجونگ کوک رمانتیک ترین مرد جهان بود و این و فقط ته میدونست
جونگ کوک به همسر زیباش نگاه کرد و از پشت بغلش کرد سرش و رو شونه ته گذاشت: این همه خوشگلی غیر قانونیه تهته خندید و گفت: جونگ کوکا بس که
جونگ کوک با خنده ته رو تو بغلش چلوند و گفت: راست میگم خوب
ته خندید و دستای جونگ کوک نوازش کرد و گفت: امشب بهترین شب زندگیم بود جونگ کوک ازت ممنونم
جونگ کوک ته رو به سمت خودش چرخوند و به چشمای خیسش نگاه کرد و با مهربونی گفت: برای منم بودم عشقم
ته لبخندی زد و صورت جونگ کوک و نوازش کرد
بی اختیار به جونگ کوک نزدیک تر شد و لباش و با آرامش بوسیدجونگ کوک موهای ته رو نوازش میکرد و با حوصله لبای پسر و ستایش میکرد
ته سرش و خم کرد و گذاشت لبای جونگ کوک بازی و دست بگیرن
جونگ کوک نفس عمیقی بین بوسه کشید و کت ته رو از تنش در آوردته لب جونگ کوک و گاز گرفت و بیشتر به بدنش چسبید کوک کمرش و محکم گرفت و با مک محکمی ازش جدا شد
چند ثانیه به نگاه کردن و در نهایت دست ته لبه های کت کوک و گرفت و از تنش در آورد
جونگ کوک لبخندی زد و گفت: باید بریم تو اتاق لاوته سرش و آروم تکون و داد و سعی کرد خجالتش و کنار بذاره
کوک ته رو دنبال خودش کشید و به اتاق برد رو تن دراز کشید و ته رو تو بغلش گرفت لباش و با اشتیاق بوسید و دستش و دکمه های پیراهن ته رسوند
ته ازش جدا شد و گذاشت جونگ کوک پیراهنش و در بیاره کوک در حالی که به چشماش خیره بود خم شد و رو ترقوه های ته بوسه زد با صدای آرومی گفت: خیلی. زیبایی ته
ته لبش و گاز گرفت و چشماش و بست
کوک لبخندی به خجالتش زد و سینش و بوسید نوکش و لیس زد و تو دهنش بردته لبش و گاز گرفت و تلاش کرد که ناله نکنه
کوک شکمش و بوسید و گفت: ناله هات و خفه نکن لاو بذار بشنومته آروم چشماش و باز کرد و به کوک نگاه کرد با گازی که کوک از سینش گرفت نالش بلند شد: اهه
کوک راضی از نالش دوباره سینش و بوسید و دستش و تو شلوار ته برد
نفس ته با حرکت کوک تو سینش حبس شد وقتی کوک دیکش و تو دست کرد و نوازشش کرد ته آروم نالید و به چشمای مهربون کوک نگاه کردکوک پایین تر رفت و دکمه و زیپ شلوار ته رو باز کرد به دیکش نگاه کرد و دستش آروم رو طولش حرکت داد بن چشمای ته نگاه کرد و گفت: بهم اعتماد کن مراقبتم
ته لبش و گزید و آروم تایید کرد
گرمای نفس های کوک رو دیکش چیزی نبود که بتونه پر برابرش دووم بیاره وقتی لبای کوک به نوک دیکش چسبید نفس لرزونی کشید
STAI LEGGENDO
Kookv Little's School [ Completed ]
Fanfictionمدرسه کوچولو ها🍸 زوج : کوکوی سپ ژانر: روزمره لیتل فلاف اسمات یه مدرسه شیرین و بامزه که توش لیتل ها درس میخونن جئون جونگ کوک معلم خوب و حرفه ای برای یه سری مسائل پاش به این مدرسه باز میشه کامل شده