part19

567 52 0
                                    

راوی:

الان چهار روز از وقتی هیناتا اومده بود اردوی

آخر هفته قبل از اینکه از اوردو برگردن خونه با سیهو بازی دارن

هیناتا تو بهداری زانو هاش رو تو بغلش گرفته و اروم گریه می‌کنه
نگرانه که دوباره اویکاوا باهاش اون کار رو بکنه

کاگیاما میاد تو
وقتی هیناتا رو اونجوری میبینه سریع می‌ره طرفش

کاگیاما: چی شده چرا داری گریه میکنی؟

هیناتا: میترسم هق میترسم وقتی اویکاوا بیاد دوباره اون کار رو باهام بکنه هق میترسم بچم سقط بشه هق 😭 هاااااااااااااا

کاگیاما: نگران نباش نمیزارم
حتی اگشتش هم بهت بخور چه برسه اون-💡ک
هیناتا یه فکری به سرم زد یه کاری باهاش
میکنم که تا عمر داره این شکست رو یادش باشه

هیناتا: هق چیکار؟

کاگیاما: میفهمی ، تو الان گریه نکن انرژیت تموم میشه واسه بچه خوب نیست
فعلاً تو یکم بخواب تو باید استراحت کنی

هیناتا خوابش برد
کاگیاما یه بوسه رو پیشونیه هیناتا گذاشت و
گفت: من نمیزارم هیچکس به تو و دخترم دست بزنه خودم ازتون محافظت میکنم ولی اول باید دل اونایی که عاشقت شدن رو بشکنم تا کسی دیگه فکر بدست آوردنت به سرش نزنه
تو مال من میمونی تا ابد
تو که میدونی من چقد حریصم

کاگیاما این رو گفت و هیناتا رو از لب بوسید و از اتاق رفت بیرون تا تو سالن تمرین کنه

_____________________

اویکاوا:

خب امروز دوباره با توبیو بازی داریم

اون دفعه شانسی برد
ولی ایندفعه دیگه شانس نداره که کمکش کنه

خب بریم که بازی رو ببریم

______________

هان؟ چرا هیناتا اون بالا تو جایگاه تماشاچیا نشسته؟
اون بازی نمیکه؟
خوبه توبیو خان دیگه شانسش رو تو زمین ندارن 😏
این‌بار من میبرم
____________________

هاها اینبار شانس با من یار بود
توبیو خان 😆
دیدی چطو پوزت رو به خاک مالید-

هان چی؟
این که بوی فرمونای هیناتاس
انگاری داره التماس می‌کنه بیا بکن توم 😋😳😋😳

بزار ببینم هیناتا کجاست

پارت بعد😐😐😐

My alphaWhere stories live. Discover now