هیناتا:
یعنی من دارم مامان میشم؟
*اشک شوق میریزه*
یعنی من دارم مامان بچه ی خودم و کاگیاما میشم؟😳
باید توی این نه ماهی که تو منه ازش خوب مراقبت کنم
چون مال کاگیاماسدوست ندارم چیزی که مال کاگیاماس از بین بره یا روش خراش بیوفته
ولی..... چه فایده.....میترسم وقتی بفهمه من حاملم ترکم کنه
بهش نمیگم
ازش مخفی میکنم.
😢😢
__________________________________هاااا امروز مسابقه داریم نباید کم بیارم باید برنده شیم
*با بچه تو شکمش حرف میزنه*
مامانی امروز منو بابات باید برنده بشیم کاری نکنی که بابات بفهمه وگرنه از پیشمون میره
آفرین بچه ی خوبخب دیگه بریم
________________________________
اویکاوا:
ههمممم بالاخره روزی که دماغ توبیو رو به خاک میمالم رسید
از طرفی هم اگه بِبَرَم میتونم دل هیناتا رو هم به دست بیارم
😁😈😁😈😁😈😁😈
خب من یه آلفام اونم یه امگاس باید جذبم بشه 😌😌😌😌
خب بریم که بازی امروز رو ببریم______________________
هیناتا:
الان وسطای بازیه و ما بیست و دو بیست و چهارم جلوییم
آه احساس میکنم حالت تَحَوو دارم
مامان یکم دیگه صبر کن الان بازی تموم میشه فقط یکم دیگه
ببینم این آبشار رو بزنم تموم میشه
ببین تموم شد
آه از شدت حالت تحوو نمیتونم خوشحالی کنم باید سریع برم دستشوییهیناتا: مربی میتونم برم دستشویی دارم میترکم
مربی: برو ولی دیر برنگرد
هیناتا: چشموایییییییییی هرچی خوردم رو بالا آوردم
الانم خیلی دلم میخواد رامن بخورم
مامان یکم کمتر اذیتم کن
هیناتا: مربی هون طور که گفتید زود برگشتم
مربی: زود باش باید همه چیز رو جمع کنیم و بریم خونههمه چیز رو جمع کردیم
کسی به غیر از منو کاگیاما نمونده بود
هیناتا: کاگیاما تو برو منم خودم میرم
کاگیاما من رو بوسید و رفتتوپ ها رو گذاشتم تو اتاق وسایل
میخواستم از اتاق وسایل برم بیرون که یهو اویکاوا جلوم سبز شد
پارت بعد 😐😐😐😐
YOU ARE READING
My alpha
Romance«وضعیت: در حال نوشتن» خب سلام این اولین فن فیکمه و تجربه کافی ندارم که خوب بنویسم و از اون جایی که من عاشق ژانر امگاورسم اومدم هایکیو رو با ژانر امگاورس مخلوط کردم 😁😁😁😁 به شدت اسمات داره 🔞🔞🔞🔞🔞🔞 اونایی با اسمات دار مشکل دارن نخوننش خلا...