جونگ کوک وارد اتاق شد و لباس هاش و عوض کرد گوشیش و در آورد و به کسی زنگ زد
با لبخند منتظر شد تا جواب بده_ ببین کی زنگ زده
جونگ کوک خنده آرومی کرد و گفت: سلام هیونگ نمیخواستم این موقع شب بهت زنگ بزنم ولی کنجکاو شدم بپرسم آیرین اون پیام و فرستاد؟؟؟
_ آره بابا چه متن قشنگی هم نوشته بود
جونگ کوک با ذوق لبخند زد و گفت: مرسی هیونگ لطفت و جبران میکنم
_ شما دو تا کلاغ عاشق با هم خوب شید من هیچی نمیخوام به جز اینکه بیای تو عروسیم بخونی
جونگ کوک روی تخت نشست و عین بچه ها به حرف جی هوپ خندید و گفت: باشه هیونگ کاری با من نداری ؟؟؟
_ نه پسر مراقب خودت باش
جونگ کوک خداحافظی کوتاهی کرد و گوشی و رو تخت گذاشت
از وقتی همه چیو راجع به رابطش با ته به جی هوپ و آیرین گفته بود اون دو نفر با ذوق کمکش کرده بودن
اگه اونا نبودن جونگ کوک احساساتش و بروز نمی داد و همین یه ذره تغییر رو هم تو رابطشون نداشتنجونگ کوک تر اینکه حس میکرد ته کم کم داره باهاش راه میاد و میشه رگه های علاقه رو تو چشماش دید خیلی خیلی خوشحال بود
میخواست بخوابه که دید برای نصفه شب آب نیاورده
به سمت آشپزخونه رفت یه بطری کوچیک آب کرد وقتی داشت به سمت اتاق خودش میرفت دید برق اتاق ته هنوز روشنه و در نیمه بازه
چرا حس میکرد پشت اون در چیز جالبی برای دیدن هست؟؟
باید با چشمای خودش می دیدبه اتاق نزدیک تر شد
_ اااه شت
جونگ کوک از لای در تو اتاق و نگاه کرد
تهیونگ لخت رو تختش دراز کشیده بود و دست کشیدش و دور دیکش حلقه کرده و با هر حرکت دستش آروم ناله میکنه
جونگ کوک با دیدن دیک بزرگ ته زبونش و رو لبش کشید و نتونست چشم بردارهتهیونگ موهاش و عقب داد و با چشمای خمارش به دیک خیسش نگاه کرد
دوباره با فشار دستاش چشماش و بست و نفس های داغش و خالی کرد
جونگ کوک با دست آزادش دیکش و آروم فشار داد
پایین تنش داشت کم کم به این صحنه جذاب واکنش نشون می داد
جونگ کوک بازم به اون مرد لعنتی که داشت بی توجه به جونگ کوک به خودش لذت میداد نگاه کردتهیونگ دستش و از روی دیکش برداشت و به سمت راستش نگاه کرد جایی که نیمرخ زیبای جونگ کوک و دید
جونگ کوک وقتی نگاه ته رو روی خودش دید سریع از در فاصله گرفت اما صدای ته اون و متوقف کرد: سر جات وایساجونگکوک پشت به در وایساد
صدای باز شدن در قلبش و به ترس و هیجان رسوند
این واقعیت بود که تا به حال کسی به فاکش نداده بود اما این الهه زیبایی میتونست تاپ فوق العاده ای باشه
YOU ARE READING
Kookv Mr And Mr Jeon [ Complete ]
Fanfictionآقا و آقای جئون🍸 دو تا دشمن دو تا پسر یه کراش بچگونه یه سو تفاهم و یه ازدواج اجباری چجوری قراره با هم کنار بیان؟؟؟؟ زوج ها: کوکوی ویکوک سوییچ ( هر دو میتونن تاپ باشن ) نامجین یونمین ژانر: روزمره مدرسه ای طنز اسمات🔞🔞🔞🔞 امپرگ ته