قسمت پانزدهم

12.2K 1.5K 502
                                    


جونگ کوک پیتزا رو برای ته رو تخت آورد و همون جا غذا رو خوردن بعد از اینکه غذاشون تموم شد تهیونگ نگاهی به وضعیت خودش کرد
واقعا نیاز به یه حموم داشت هم برای تمیز شدن هم برای کم کردن دردش
ملافه رو کنار زد و به قرمزی محو رو بعضی جاهای بدنش نگاه کرد پاش و رو زمین گذاشت و آروم بلند شد دردش زیاد نبود ولی بازم اذیتش میکرد بدون اینکه لباسی ای برداره وارد حموم شد آب گرم و باز کرد و زیرش وایساد
تمام چند دقیقه پیش جلوی چشمش بود
خشونت جونگ کوک
دستا و لباش که بدنش و لمس میکرد
همش باعث میشد رو لبای پف کرده و زخمیش لبخند بشینه
دستش و بلند کرد تا شامپو رو برداره اما با صدای جونگ کوک دست از کارش کشید

_ حموم بدون همسرت؟ نوچ نوچ

تهیونگ بدنش و به دیوار سرد حموم تکیه داد بعد سرش و به سمت جونگ کوک چرخوند و گفت: من که یادم نمیاد همسری داشته باشم

شیطنت تو صداش نشون میداد که دوباره داره جونگ کوک و اذیت می‌کنه
جونگ کوک پوزخندی به حرفش زد و در و پشت سرش بست بعد گفت: برای کسی که تازه به فاک رفته زبونت زیاد درازه جئون تهیونگ

تهیونگ همون جوری که پشتش به جونگ کوک بود زیر آب وایساد و گفت: اسم من کیم تهیونگه نه جئون تهیونگ

درسته تهیونگ خودش هم میدونست بعد از این به فاک می‌ره اما براش مهم نبود جذابیت جونگ کوک موقع عصبانیت چیزی بود که نمیشد ازش گذشت

جونگ کوک نفس حرصی کشید که ته به راحتی شنید
جونگ کوک تو شرایط بدی بود حرفای جونگ کوک عصبانیش کرده بود جوری که میخواست دوباره به فاکش بده و بدن عسلی رنگ ته که زیر آب می درخشید
عین یه الهه فاکی
جونگ کوک بدون توجه به اینکه لباس تنشه به ته نزدیک شد دو تا لپ باسنش و تو دستاش فشار داد

ته دیوار و گرفت و با ناله گفت: اااخ چیکار می‌کنی جونگ کوک

جونگ کوک گاز محکمی از شونش گرفت و گفت: من که میدونم تو خوشت میاد عصبانیت من و ببینی

ته سریع گفت: نه کی گفت... اااااه

زبون داغ جونگ کوک رو سوراخش باعث شد حرفش و قورت بده جونگ کوک گاز آرومی از بوت تپل ته گرفت و گفت: داشتی میگفتی بیب

ته لعنتی زیر لب گفت و لبش و از حس داغی زبون جونگ کوک لیس زد
جونگ کوک بوت ته رو تو دستش فشار داد و زبونش و دور حلقش چرخوند ته سرش و به دیوار چسبوند و آروم ناله کرد
این حسی که جونگ کوک به ته میداد چیزی بیشتر از سکس بود ته میخواست همیشه بدن اون پسر و با اون دوست سفید و عضله های برجسته لمس کنه ولی میدونست این تشنگی شیرین برطرف بشود نیست

جونگ کوک ته رو به سمت خودش چرخوند و با دیک راست شدش مواجه شد
ته به جونگ کوک که زیر آب کاملا خیس شده بود نگاه میکرد
ته با نگاه کردن بهش وقتی آب از موهای مشکیش پایین می ریخت و لباسش به بدنش چسبیده بود احساس سرگیجه میکرد
سرش و به دیوار تکیه داد و فاکی زیر لب گفت
جونگ کوک نیشخندی زد و گفت: حالت خوبه بیب؟

Kookv Mr And Mr Jeon [ Complete ]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora