قسمت نوزدهم

10.7K 1.4K 559
                                    

چهار ماه بعد

_ نامجونااااا آماده ای؟

نامجون کتش و پوشید و زیر لب گفت: واقعا من کم شنوا نیستم نیاز نیست این‌جوری داد بزنی

از اتاق خواب بزرگ و خلوتشون خارج شد و از پله های بلند و سنگی پایین رفت و دید جین داره تو هال بزرگ خونه قدم میزنه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

از اتاق خواب بزرگ و خلوتشون خارج شد و از پله های بلند و سنگی پایین رفت و دید جین داره تو هال بزرگ خونه قدم میزنه

نامجون با تعجب و خشمی که از تو چشمای تیرش معلوم بود گفت: موهات و رنگ کردی؟جین شونه بالا انداخت و گفت: آره نامجون با فریاد گفت: من اینجا هویجم؟ چرا از من درباره هیچ فلکی سوال نمی پرسی هان؟ من همسرتم کیم سوکجین

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

نامجون با تعجب و خشمی که از تو چشمای تیرش معلوم بود گفت: موهات و رنگ کردی؟
جین شونه بالا انداخت و گفت: آره
نامجون با فریاد گفت: من اینجا هویجم؟ چرا از من درباره هیچ فلکی سوال نمی پرسی هان؟ من همسرتم کیم سوکجین

سوکجین دستش و از رو گوشش برداشت و گفت: ایشششششش چرا اینقدر داد میزنی فکر می‌کنی صدات خیلی قشنگه؟

نامجون موهاش و بهم ریخت و گفت: محض رضای مسیح یکم جدی باش جین

سوکجین با ناراحتی گفت: من که کاری نکردی تو همش سرم داد میزنی

نامجون ابرو بالا انداخت و گفت: تو به این میگی هیچی؟ آره
جین با دیدن نزدیک شدن جون عقب رفت و گفت: یااااا چته چرا اینجوری میای جلو

نامجون پوزخندی زد و گفت: نکنه ترسیدی؟
جین طرف دیگه ای و نگاه کرد و گفت: نه کی گفته

نامجون بدون توجه به چیزی جین و به دیوار کوبید و گفت: دفعه آخرت باشه بدون اجازه من خودت و خوشگل می‌کنی

جین که تو دستای جون اسیر شده بود با بهت گفت: ب... بخاطر این ناراحتی؟؟؟
نامجون تو چشمای جین نگاه کرد و گفت: وای به حال خودت و اون بوت خوشگلت کیم سوکجین اگه اونجا با کسی گرم بگیری .... پیش خودم میمونی فهمیدی

Kookv Mr And Mr Jeon [ Complete ]Where stories live. Discover now