تهیونگ دخترش و سر جاش گذاشت و برق اتاق تهگوک و خاموش کرد
از اتاق خارج شد و در و آروم بست تا صدای تهگوک و بیدار نکنه
دخترش بچه بخوابی نبود اما وقتی از خواب می پرید دیگه به راحتی خوابش نمیبردهمون طوری که موهاش و با دست شونه میکرد به سمت اتاق خودش و جونگ کوک رفت
خیلی دلش میخواست که امشب با کوک رابطه داشته باشه اما همش فکر میکرد که ممکنه کوک خوابیده باشه اما براش مهم نبود اون به خواسته میرسیددر و باز کرد
جونگ کوک با اون نیشخند جذابش رو تخت نشسته بود
با بالا تنه لخت
چیزی که ته اصلا نمیتونست نسبت بهش بی تفاوت باشه
و البته که این چیزی نبود که ته دربارش فکر میکردلبش به آرومی گاز گرفت و گذاشت جونگ کوک ببینه که چه تاثیری روش میذاره چون همین الان با همین نگاه های به ظاهر ساده داغی شیرینی و تو تنش حس میکرد
جونگ کوک که داشت با یه نیشخند جذاب نگاهش میکرد از روی تخت بلند شد و به سمتش اومد
تهیونگ به چشمای براق کوک نگاه کرد و به قدم عقب رفت
میخواست با این کارش کوک و تشنه تر کنه اما جونگ کوک کمرش و گرفت و ته رو به خودش چسبوند با صدای آرومی گفت: کجا در میری توله ...... ددی باهات کار دارهتهیونگ کمرش و تو دستاش قدرتمند کوک قوس داد و با لحن شیطونی گفت: ددی دلش نمیخواد تولش دیک بزرگش و ساک بزنه
کوک خنده مردونه ای کرد و اسپنک محکمی به بوتش زد بعد گفت: یکی اینجا زیاد هورنی شده
تهیونگ دستش و رو دیک کوک کشید و گفت: آره ددی چون این هفته خیلی برای من وقت نذاشتی
جونگ کوک چنگی به بوت ته زد و گفت: برات جبران میکنم توله
تهیونگ جونگ کوک و هل داد و گذاشت رو تخت بیوفته با شیطنت رو پاهای عضله ایش نشست و گفت: پس بذار رو دیکت سواری کنم
جونگ کوک ته رو پایین کشید و لبای درشتش و بوسید لبایی که این مدت طولانی مدام رو لباش نشسته بود و بهش لذت و آرامش داده بود
باسن ته به ارومی رو دیک برجسته مرد تکون میخورد و باعث ناله های کوچیک بین بوسشون میشد
ته لباش و رو گردن کوک گذاشت و هر جایی که میتونست و بوسید تشنگی ته برای اون تن بیشتر از همیشه معلوم شده بود
کوک نمیتونست بیشتر از این به جای لمس پوست گرم همسرش پارچه ها رو لمس کنه پس پهلو های ته رو گرفت و سعی کرد لباسش و در بیارهته وقتی دستای کوک و رو پهلو هاش حس کرد بلند شد و تیشرتش و در آورد
جونگ کوک هنوز هم از دیدن بدن عسلی و خوش فرم ته خودش و به راحتی می باخت و ته هم این و به خوبی میدونست
دوباره رو بدن کوک خزید و خودش و به آرومی رو عضو همسرش تکون داد فاک آرومی زیر لب گفت چون اون عضو داشت هر لحظه هورنی ترش میکردجونگ کوک سینه سفت پسر رو لمس کرد و ناله آرومی کرد
ته لبخند زیبایی زد و دستش و رو بدن لخت کوک کشید حس اون بدن براش از هر شرابی مست کننده تر بودجونگ کوک رون ته رو گرفت و با یه حرکت تهیونگ و روی تخت انداخت
ته پاهاش و دور کوک حلقه کرد و گردنش و پایین کشید تا با یه بوسه عطشش و سیر کنه عطشی که پایان ناپذیر بودجونگ کوک همون طوری که اجازه میداد ته لباش و اسیر خودش بکنه دستش و رو پایین تنه که عاشقش بود می کشید
ته برای یه لحظه از لبای کوک جدا شد و گفت: درشون بیار
بی طاقتی ته برای کوک جذاب ترین چیزی بود که دیده بود اینقدر که حتی برای به فاک دادنش مشتاق تر میشد
جونگ کوک از رو بدنش بلند شد و دستش و به شلوار پسر رسوند و از پاش بیرون کشید هم چیز سریع اتفاق افتاد چون نمیتونستن بیشتر از این صبر کنن
ته شورت سفید رنگش و در آورد و پاهاش و برای کوک باز کرد
جونگ کوک نگاهی به حفره گرم همسرش کرد
دیگه نمیتونست بیشتر از این برای این رابطه صبر کنهبا بی تابی لباس های خودش و در آورد که باعث خنده ته شد
کوک نگاهی به ته کرد که داشت دیکشو به آرومی لمس میکرد بعد گفت: همه اینا تقصیر توئهته کاندوم و لوب و به کوک داد و گفت: بیا اینا رو بگیر شروع کن بعدا بحث میکنیم
کوک بین پاهای ته وایساد کاندوم و رو دیکش کشید و بعد چربش کرد
ته لبش و گاز گرفت و به سایز کوک نگاه کرد
حتی نگاه کردن به اون دیک بزرگ باعث میشد زیر دلش از لذت پیچ بخوره
کوک وزنش و با یه دست نگه داشت و با دست آزادش دیکش و رو حفره ته گذاشت و آروم فشار دادته ناله آروم کرد و گذاشت دیک همسرش و کاملا واردش بشه
جونگ کوک رو بدنش خم شد و قبل از اینکه ضربه هاش و شروع کنه لاله گوش پسر و بین لباش گرفت و مکید
ته تکون آرومی خورد و با ضربه کوک تو بدنش نالش بلند شد
کوک دستاش و دو طرف سر ته گذاشت و با تمام قدرت ضربه زد
تهیونگ ناخون هاش و رو کمر کوک می کشید و از لذتی که از روز اول کار نشده بود ناله میکردپاهاش دور کوک حلقه کرد و گفت: سریعتر کوک سریعتر
جونگ کوک از رو بدنش بلند شد پاهای ته رو بالا گرفت و ضربه هاش و شروع کرد
تهیونگ سرش و به بالشت فشار داد و ملافه ها رو چنگ گرفت تا صدای زیاد بالا نره
جونگ کوک نگاهی به بدن خیس ته کرد و اسپنک آرومی روی رونش نشوند وقتی ناله آرومش و شنید با قدرت بیشتری ادامه داد
چند دقیقه گذشته بود که کوک ته رو روی پاش نشوند و گفت: خودت و تکون بده تولهتهیونگ رو دیک کوک نشست و در حالی که نفس نفس میزد به چشمای خمار کوک نگاه کرد
دستش و رو شونه هاش گذاشت تا خودش و نگه داره بعد با سرعت به نسبت تندی خودش و رو دیک کوک تکون داد
همون لحظه ها بود که حس کرد به کام شدن نزدیکه
دستش و به دیکش رسوند
کوک ضربه هاش و سریع تر کرد و بالاخره هر دو کام شدن
جونگ کوک همون جا روی تخت افتاد و گفت: فاک چقدر خوب بود
ته رو بدنش خوابید و همون جوری که سرش رو سینه کوک بود گفت: دوست دارم جونگ کوکیجونگ کوک با چشمای درشت شدش گفت: منم دوست دارم عزیزم
ته خودش و یکم بالا کشید و لبای کوک و بوسید و گفت: پس پاشو بریم حموم تا بوی گوه نگرفتیمجونگ کوک خندید و گفت: باشه پاشو بریم
پارت بعد پارت آخره
امیدوارم لذت برده باشید منتظر نظرتون هستم
مرسی که هستید ❤️❤️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
STAI LEGGENDO
Kookv Mr And Mr Jeon [ Complete ]
Fanfictionآقا و آقای جئون🍸 دو تا دشمن دو تا پسر یه کراش بچگونه یه سو تفاهم و یه ازدواج اجباری چجوری قراره با هم کنار بیان؟؟؟؟ زوج ها: کوکوی ویکوک سوییچ ( هر دو میتونن تاپ باشن ) نامجین یونمین ژانر: روزمره مدرسه ای طنز اسمات🔞🔞🔞🔞 امپرگ ته