Kookv Mr And Mr Jeon [ Complete ]

قسمت هفدهم

روز تعطیل بود و جونگ کوک و ته کنار هم رو کاناپه نشسته بودن و تلویزیون نگاه میکردن

جونگ کوک نگاهی به ته که رو شونش لم داده بود کرد و گفت: چه بلایی سرمون اومده ته؟
ته نگاهش و به جونگ کوک داد و گفت: منظورت چیه
جونگ کوک هوفی کشید و گفت: چرا ما شبیه زوج های معمولی شدیم؟
تهیونگ خندید و گفت: مگه بده ؟؟؟
جونگ کوک با حالت دراماتیکی گفت: معلومه که بده

تهیونگ صاف نشست و گفت: خوب باید چیکار کنیم

جونگ کوک چونش و خاروند و گفت: بیا یکیمون چشماش و ببنده و سعی کنه اون یکی و بگیره

ته با تعجب گفت: خونه پر از وسایله خطرناکه ممکنه چیزیت بشه

جونگ کوک ابرویی بالا انداخت و گفت: واوووو یکی نگران من شده

ته سرفه ای کرد و گفت: آره چون خیلی بچه ای

جونگ کوک با چشمای ریز شدش گفت: من بچم؟ حالا نشونت میدم توله

تهیونگ سعی کرد خجالتش و از این حرف قایم کنه ولی نتونست جونگ کوک سریع بغلش کرد و گفت: توله من خجالت کشیده؟ ها؟
ته با خنده هولش داد و گفت: برو اونور خرگوش کوچولو

جونگ کوک از روی کاناپه پرید و جلوی ته وایساد
ته با خنده کوک و دور زد و به سمت آشپزخونه رفت

جونگ کوک از این شیطنت ته خوشش اومده بود دنبالش رفت و گفت: گربه کوچولو وایسا
ته پشت میز ناهار خوری وایساد و در حالی که نفس نفس میزد گفت: نه امکان نداره

جونگ کوک مقابلش وایساد و گفت: هوووم انگار از یه خرگوش میترسی

ته میز و دور زد و گفت: عمراااا
جونگ کوک دست ته رو کشید و همین طوری که بغلش کرده بود از آشپزخونه بیرون رفت
ته دست و پا میزد تا آزاد بشه ولی خبری نبود

جونگ کوک به کارای ته می‌خندید و سعی میکرد ته رو نندازه

تهیونگ وقتی به کاناپه رسید خودش و پرت کرد و از دست جونگ کوک در اومد
جونگ کوک نگاه عصبی به ته کرد و گفت: معلوم هست چیکار می‌کنی ته ممکن بود.....
ته لبخند بچگونه ای زد و گفت: اگه میتونی من و بگیر

جونگ کوک نمیدونست که ته می‌تونه همچین شخصیت شیطونی هم داشته باشه و این براش خیلی ارزشمند بود چون نشون میداد ته باهاش احساس راحتی می‌کنه

به سمت ته قدم برداشت و گفت: اگه بگیرمت کارت تمومه جئون تهیونگ

ته خندید و عقب تر رفت: مثلا چیکار می‌کنی

جونگ کوک نگاهی به ته تو اون لباس های گشاد کرد و گفت: دوست داری چیکار کنم

ته به اوپن چسبید و گفت:برام کلی خوراکی بخر