Part 9

463 158 61
                                    

تبسمش که برا ثانیه ای از لباش پاک نمیشد و پلکهاش که با شعف و شور تازه ای در حال پیمودن مسیر تالار ویژه تا حمام بود... سه نفر از بهترین مردان هانیانگ در حال تعقیبش بودن و بکهیون با تمام قوا قصد اغوا کردن هر سه اونها رو داشت....

قدم هایه آسه اسه اش که حتی زنها هم در انجامش ناتوان بودن توسط بکهیون در حال اجرا بود... اما برای چه کسانی‌؟! مردانی که از حس شهوت و لذت چیزی جز خود ارضایی های شبانه و نگاه به کتاب های امیزش جنسی اطلاعی نداشتن.... بکهیون اینبار طعمه های سختی رو برای به دام انداختن انتخاب کرده بود...

طعمه هایی که تنها در مبارزه و جنگیدن مهارت داشتن نه شکار وسوسه های بکهیون.....

_ملک ایهوا نگین تمامی املاک ها در هانیانگ هست... به سختی می تونید همچین حوض اب گرمی در هانیانگ پیداکنید.... حتی گاهی اوقات امپراتور به علت داشتن خاصیت درمانی اب حوض به ایهوا سر میزنن....لطفا راحت باشید اقایون.....

قبل از رسوندن دستهاش به درب چوبی حمام مخصوص ایهوا گفت با کنار کشیدن بدنش اجازه داد میهمانانش اول وارد بشن...

با ورود به محوطه بزرگ حمام که حوض بزرگی از اب گرم در وسط سالن به چشم میخورد هر سه پسر از اینکه قرار بود ساعاتی رو درون حمام ابگرم خستگی به در کنن
لبخند هیجان زده ای به لب زدن....

حمامی که تفاوت زیادی با حمام ابگرم دژ داشت....حمام ابگرم  دژ با وجود دها مرد عریان به هیچ وجه مکان جالبی برای تخلیه استرس دريافت انرژی نبود ....و  بروز اشتیاق هر سه سرباز  با وجود شخصی که بیش اندازه در کنارش معذب بودن میسر نبود.... 

بیون بکهیونی که کارنامه عجیب غریبی در رابطه با مردها داشت و چانیول و ییفان به لطف جونگوک کاملا از سلیقه عجیب اون پسر به جنس موافق اگاه بودن....

و همین موضوع تبديل شده بود به دلیل دست دست کردن هر سه اونها....همین که ییفان متوجه شد  بکهیون هیچ قصدی برای ترک حمام نداره با ضربه آرنجش به پهلوی جونگوک، سعی در فهموندن واژه های مسکوتش به تنها فرد باهوش اون جمع شد.....

و مثل همیشه موفق به رسوندن منظورش به خارق‌العادشون شد....تخصص جونگوک همین بود... پیش بینی.... حدس زدن و نقشه کشیدن....

بلند شدن خنده ناگهانی جونگوک و نزدیک شدن به بکهیون که با نگاه هیجان زده اش و کمی هم عجیبش در حال رصد کرد سه مرد مقابلش و ثانیه شماری برای دیدن عضلاتشون میکرد، باعث شد تا پسرک از افکار منحرفانش راجب اندام های اسطوره های کشورش فاصله بگیره و حواسشو به دست جونگوک که در حال نوازش کمرش بود جمع کنه ....

_به خاطر لطف بینهایت ارباب جوان ایهوا ما در حال استفاده از حوض ابگرم ایهوا هستیم و باید بگم که من و برادرام بی اندازه ازتون متشکریم..... سپاسگزارم که تا اینجا همراهیمون کردین بیون شی..... اگر به چیزی نیاز داشتیم خدمتکارارو در جریان میذاریم..... لطفا بیشتر از این به خودتون زحمت ندین برای استراحت به خوابگاهتون برگردین. تا همین الان هم به خاطر ما کلی به زحمت افتادین و از تایم استراحتتون گذشتین.

The love story of General KimWhere stories live. Discover now