_تو چت شده!
بکهیون دست به سینه در حالی که همراه با جیمین و جونمیون بالا سر سهون حلقه زده بودن پرسید و تلاششون برای کنار زدن پتو از روی سر سهون بی نتیجه موند:
_از دیشب تو تختت موندی و بیرون نمیای... مریضی چیزی شدی؟
و در نهایت جدالشون به پیروزی منجر شد و بعد از کمی تلاش تونستن صورت سرخ سهون رو ببینه...دست بکهیون برای کوبیده شدن به پیشونی سهون بلند شد که به موقع تو نیمه راه توسط جونمیون مهار شد :
_شانس اوردی که پری نجاتت اینجاس وگرنه اشکتو درمیاوردم ....دیونه شدی...باز دوباره چه غلطی کردی ...هر دفعه که به این روز میوفتی یه گندی بالا اوردی چیشده!
نگاه پرسشگرش رو به سهون داد و صورتش رو تا حد ممکن نزدیک برد و به چشمای فرارش نگاه کرد:
_نه....تویه مرگت هست.... مطمئنم...حالا که چشماتو ازم
مخفی میکنی مطمئنم که یه مرگت هست چه غلطی کردی باز!_فقط راحتم بزار بک.
پتوپیچ شد رو از بازپرسای کنجکاو بالا سرش گرفت و به سمت دیوار رو برگردوند...فکر میکرد امروز قراره خاطرات دیوانه کننده روز پیش از ذهنش کمرنگ تر بشه اما به طور بدبختانه ای خاطراتش با تمام جزئیات مقابل چشمهاش در حال اتفاق افتادن بودن....
_هی سهون اتفاقی افتاده؟ از دیشب که چیزی نخوردی
مریض شدی؟جونمیون با لحن ملایم تر از بکهیون پرسید و دستشو به شونه سهون رسوند:
_حتی ژنرال هم نگرانته که از دیشب هیچکدوم از وعده های غذاییتونخوردی و سر میز شام و صبحانه حاضر نشدی گفت که بعد از به اتمام رسوندن تمرینات صبحگاهی نظامیش با سربازای دژ بهت سر میزنه بهتره که از تخ....
_چی!!!!!!!
فریاد زد و همزمان از تخت کنده شد و با صورت رنگ پریده مضطربش به چهره های متعجب مقابلش نگاه کرد و وقتی متوجه شد که واکنشش بیش اندازه زیادی بوده و باعث حساس تر شدن بکهیون شده لبخند کوتاهی زد و دستپاچه سعی برای جمع و جور کردن اوضاع شد:
_منظورم اینه که چرا ژنرال با وجود برنامه فشرده و زیادشون باید برای من وقت بزارن ...من خوبم می تونی بهشون اطلاع بدی و از به زحمت افتادنشون جلوگیری بکنی!
_کاری کردی که نباید میکردی؟
_نه...
_پس یه خراب کاری ای کردی...
همراه با لحن من مچتو گرفتم لبخند کجی تحویل نگاه اشفته سهون داد و دست به سینه به سمت میز و صندلی اتاق سهون عقب گرد کرد:
_حالا که دقت میکنم لحن ژنرال هم کاملا نگران بود و هر دو چند دقیقه یه بار حال تو رو جویا میشد...
زود بگو چی شده!
YOU ARE READING
The love story of General Kim
Random.....سرگذشت عاشقانه ژنرال کیم....... عاشقانه ژنرالی نامدار و برده ای بی نام.... فصل دوم فیک معشوقه امپراطور شیگان ژانر:تاریخی، رمنس، اسمات، انگست کاپل ها:کایهون، چانبک، کریسهو، کوکمین