14

572 143 83
                                    

«خسته نباشید تا رسیدن به مقصد دیگه ضبط نداریم میتونید یکم استراحت کنید»

تیونگ به محض شنیدن این حرف بی خجالت سرش رو روی شونه ی مارک گذاشت و چشمای خسته ش رو بست

_رسیدیم بیدارم کن

مارک باشه ی ارومی گفت و گوشیش رو از توی جیبش بیرون اورد

+مای گاااد... جهیون هیونگ پونزده بار بهم میس داده!
تیونگ با شنیدن اسم جهیون دلش لرزید اما هیچی به روی خودش نیاورد

تن هم بعد از چک کردن گوشیش با تعجب سمت تیونگ چرخید و گفت

×جهیون به منم هفت بار زنگ زده!

تیونگ باز هم به روی خودش نیاورد

_بهش زنگ بزنین شاید کار واجبی داره

تیونگ گفت و دوباره چشماش رو بست

تن متعجب شماره ی جهیون رو گرفت

×الو... سلام جهیونی...

...

×اره سر ضبطیم... چی... تیونگ؟

...

×نه حالش خوبه... یکم خسته س ولی خوبه... میخوای باهاش صحبت کنی؟!ولی خوابه

...

تیونگ نفسش بند اومد... میخواست با جهیون حرف بزنه؟

نمیدونست... فقط میدونست دلش در حد مرگ واسه شنیدن اون صدای بم تنگ شده

×چی کار کنم؟! ولی ما توی ون نشستیم نمیشه ... عام باشه...

...

×اوهوم مراقبشم... فعلا

تن چرخید و با نگاه معناداری به تیونگ زل زد

×مارک بیا جای من بشین!

مارک باشه ی کوتاهی گفت و از روی صندلی بلند شد... تن خیز برداشت و جای مارک کنار تیونگ نشست... سرش رو کمی نزدیک کرد و زمزمه وار گفت

×با جهیون قهر کردی؟

تیونگ تعجب کرد... ینی جه همه چیزو بهش گفته بود؟!

_چطور؟

تن اه کوتاهی کشید

×بیچاره مجنون شده بود! میگفت گوشیو بگیر جلوی دهن ته صدای نفساشو گوش کنم

تیونگ هرچقد تلاش نتونست جلوی لبخندی که روی لباش نشست رو بگیره... با صدای ارومی گفت

_دیوونه س

×کاش یه زنگی بهش میزدی!

تیونگ اهی کشید و زمزمه کرد

_باشه بعدا

*
*
*

ساعت دوازده شب رو نشون میداد و فیلمبرداری جهیون به تازگی تموم شده بود...

𝐃𝐨𝐧'𝐭 𝐜𝐚𝐥𝐥 𝐦𝐞 𝐡𝐲𝐮𝐧𝐠 ✥ 𝐣𝐚𝐞𝐲𝐨𝐧𝐠-𝐜𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞Where stories live. Discover now