"من هیچ اهمیتی به حرومزاده های کونی ثروتمند که نمی تونن به درستی از بچشون مواظبت کنن , نمیدم "
" فقط نگه داشتن چند تا خدمتکار با پول , باعث خوشبختی این بچه کوچیک نمی شه "
تهیونگ اهی کشید و دستش رو روی صورتش کشید .
از حرف های اون غریبه تحت تاثیر قرغر گرفته بود .
_ واقعا من ازش مراقبت نمی کنم ?!
_ من پدر بدی ام .. ?
بلند شد و به اتاق پسرش رفت تا اینکه صدای گریه ی ضعیف اش رو توی تاریکی شنید .
_ مامان میخوام بیام پیش تو .. ددی به من اهمیت نمیده
با شنیدن اعترافاتی که پسرش در تاریکی می کرد ، چشمای تهیونگ گشاد شد .
تهیونگ هرگز کسی رو دوست نداشت ، پدر و مادرش زود از دنیا رفتن و مادربزرگش که بهش کمک می کرد چند سال پیش درگذشت ، حتی پسرش حاصل سکس یه شبه بود ، و تهیونگ قول داده بود از اون دختر مراقبت کنه اما اون پس از به دنیا آوردن تهجون درگذشت .
عشق براش سخت بود .
تهیونگ همیشه می ترسید برای تهجون اتفاقی بیوفته ، چون اون تنها خانواده ایه که تهیونگ در حال حاضر داره .
_ حتی ددی اون ادم خوب رو ... که امروز منو نجات داد ، انداخت زندان ، چرا اون اینجوریه مامان .
تهجون درحالی که عکس مامانش رو بغل کرده بود و کریه میکرد گفت .
تهیونگ چشماش گرد شد
"اما من فقط اونو از یه حادثه نجات دادم "
محکم به پیشونیش کوبید .
_ اوه فاک !
بلافاصله به اتاقش رفت و کتش رو از چوب لباسی برداشت و پوشید
.
.
._ باور کن ... من هیچ کاری نکردم جیمین ...
_ می دونم ... من جونگ کوکی رو می شناسم ، نگران نباش خوب؟ من تو رو از اینجا می برم .
وقتی پلیس با جیمین تماس گرفت و گفت كه جونگ كوک تو بازداشتگاهه ، بلافاصله وارد عمل شد و سعی كرد تا به افسر توضیح دهد كه جونگ كوک از خانواده خوبیه و نمی تونه همچین کاری کنه .
_ گوش کنین ، آقای کیم ما رو مجبور مردن که اونو دستگیر کنیم ، ما نمی تونیم کاری کنیم که ازد بشه ، این دستورات سختگیرانه اییه .
جیمین ناله ای کرد , اما جرقه ی امیدی وقتی ایده ای توی سرش شکل گرفت , تو قلبش زده شد .
_ افسر ، من شوهرشک ، من اونو مجبور کردم آدم ربایی کنه ، می دانی؟ فقط ... منو دستگیر کن و بزار اون بره ..
چشمان جونگ کوک با شنیدن این حرف گشاد شد
_ چی ... نه !! افسر ... باورش نکن ...
ESTÁS LEYENDO
𝑨 𝑺𝒆𝒄𝒐𝒏𝒅 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒄𝒆 𝑨𝒕 𝒍𝒐𝒗𝒆 (Vkook) Translated ✅
FanficCouple : Vkook . Genre : Ampreg , Drama , Angst , Romance Written By ggukiestaehyung Translated By Kamari ───────ೋღ ღೋ─────── ده سالی هست که جونگ کوک ازدواج کرده اما هیچ عشقی از شوهرش جیمین دریافت نمیکنه . تهیونگ یه پدر مجرده که همسرش بعد از...