جیمین بعد از صحبت با مهمونا و رز ، به اتاقش رفت تا با جونگ کوک صحبت کنه
_جونگ کوک؟ جونگ کوکی ...
جیمین جونگ کوک رو دید که روز زمین نشسته و به بیرون نگاه میکنه
این صحنه قلبش رو شکوند.
جلو رفت و کنارش نشست ، جونگ کوک بخاطر اینکه توی افکارش فرو رفته بود متوجهش نشد .
_جونگ کوکی ..
جونگ كوک با شنیدن صدای جیمین به سمتش برگشت . وقتی جیمینو دید به سرعت نگاشو دور کرد و بزرگتر آهی کشید
_من میدونم که از دستم عصبانیی اما لطفاً گوش کن
_ به چی گوش کنم ؟
_ جونگ کوک نگاه کن ...
_ نمیشه منو تنها بذاری؟ رز احساس تنهایی میکنه برو پیشش
_جونگ ...
_ لطفا هیونگ حالم خوب نیست و دیگه بهانه ای ندارم ، پس برو
_ بیبی لطفا!
جونگ کوک در آخر به جیمین نگاه کرد و اشک توی چشماش حلقه زد
_ چرا اینجوری میکنی؟
زمزمه كرد و به هق هق افتاد .
_ چرا؟ چرا هیونگ ، تو می دونی که من عاشقتم ، چرا ... هی راهی به من نشون می دی ، در حالی که دیگه امیدی باقی نمونده ...
شروع کرد به گریه کردن و جیمین بغلش کرد .
_ خیلی متاسفم ، من باید در این مورد باهات صحبت می کردم ، اما من ... می خوام تو رو خوشحال ببینم .
جونگ کوک ازش فاصله گرفت .
_ هیونگ من نمیخوام با کس دیگه ای ازدواج کنم ... میتونم ... فقط اگه بخوای بری اما ...
جیمین گونه های جونگ كوک رو نوازش كرد و روی گونه های سرخش بوسه زد
_ تهیونگ مرد خوبیه ، من می دونم که یکم زود عصبی میشع ... اما اون مرد خوبیه ، هرگز تو زندگیش عشق دریافت نکرده ، پدر و مادرش رو توی جونی از دست داده ، زندگیش رو به تنهایی ساخته و سختی های زندگیش اونو نسبت به مردم حتی پسر خودش سرد و بی ادب کرده ، به اون بچه ی کوچولو فکر کن جونگ کوکی ، اون سزاوار عشق زیاده!
جونگ کوک با افتخار به جیمین نگاه کرد ، اون خیلی مهربون و دلسوزه ، که باعث می شد عمیق تر عاشقش بشه اما می دونست که نمی تونه بزاره قلبش بیشتر از این بشکنه.
جونگ کوک حتی یه ذره هم به ناراحتی تهیونگ اهمیت نمیداد . چیزی که آزارش میداد این بود که جیمین حتی به خودش زحمت نداد که ازش بپرسه چی می خواد
جونگ کوک آهی کشید
_باشه هیونگ ... من ... باهاش ازدواج می کنم
ВЫ ЧИТАЕТЕ
𝑨 𝑺𝒆𝒄𝒐𝒏𝒅 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒄𝒆 𝑨𝒕 𝒍𝒐𝒗𝒆 (Vkook) Translated ✅
ФанфикCouple : Vkook . Genre : Ampreg , Drama , Angst , Romance Written By ggukiestaehyung Translated By Kamari ───────ೋღ ღೋ─────── ده سالی هست که جونگ کوک ازدواج کرده اما هیچ عشقی از شوهرش جیمین دریافت نمیکنه . تهیونگ یه پدر مجرده که همسرش بعد از...