چند روزی از اون شب ازدواجشون میگذره و جونگ کوک از رفتار عجیبی که تهیونگ داره گیج شده بود .
تهیونگ هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی کاملا گیج و ناامید شده بود . و این وضعیت براش قابل تحمل نبود، چون هروقت کنار جونگ کوک قرار میگرفت ... کاراش با عقل جور در نمی اومد .
تهیونگ نباید اینجوری فکر میکرد... و این کارش اشتباه بود . چون هردوشون با اون قرارداد موافق بودن . و از همه بدتر مدت طولانی بود که تهیونگ هیچ رابطه ی جنسی نداشته و باعث میشد از خود بی خود بشه. این وسط هم بدن جونگ کوک همه چیز رو خراب میکرد .به گونه ای که تهیونگ رو مجبور به خود ارضایی میکرد و اوضاع اونقدر وخیم بود که هیچ جا چه توی خونه چه محل کارش تمرکز نداشت ، و چیز های عجیب غریبی رو تخیل میکرد .
_ جونی !! گفتم بیا اینجا ! فرار نکن
_ من شیر نمیخورم!
_ جونی ... مامانت منو میکشه اگه بفهمه که بهت شیر ندادم !!
_ مامانی کوش ؟!
تهیونگ زیر لب فحشی داد چون داشت به این نتیجه میرسید که جونی در حال تبدیل شدن به یک پسر مامانی بود ، آهی کشید .
_ جونی ... مامانت برای کاری رفته بیرون ولی ... ببین زودی برمی گرده
_ اما کجا !
تهجون لباش رو آویزون کرد که تهیونگ با لبخندی کنارش زانو زد .
_ ملاقات با افراد مهم
گفت و تهجون هوفی کشید .
_ خب من تا اومدن مامانی صبر میکنم ، بعدش میخورم
تهیونگ چشماش رو چرخوند .
_ ببین من کار دارم اوکی ؟ حالا سریع بخورش!
_ نه !
_ گفتم بخو ...
_ نه !!
_ تهجون ادبتو رعایت کن و بخور !
تهیونگ با سرخوردگی داد بلندی کشید که باعث شد تهجون از ترس توی خودش مچاله بشه .
زمان زیادی از وقتی که سر پسرش فریاد کشیده بود می گذشت .
همه چیز از زمان ورود جونگ کوک تغییر کرده بود، اما حالا که جونگ کوک برای ملاقات دوستاش رفته بود، انگار دوباره به عقب برگشته بودن .
لب تهجون شروع به لرزیدن کرد و چشماش از اشک پر شد .
_ تو .... تو ... دوباره داد کشیدی!
تهجون گفت و با مشت های کوچکیش ، شروع به مللزدن چشماش کرد .
_ عاییش ... تهجون ببی ...
اما تهجون بدون اینکه به حرف پدرش گوش بده ، با گریه به سمت اتاقش دوید .
تهیونگ آهی کشید و زیر لب نفرینی کرد . چشماش رو چرخوند و به موهاش چنگی زد .
ESTÁS LEYENDO
𝑨 𝑺𝒆𝒄𝒐𝒏𝒅 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒄𝒆 𝑨𝒕 𝒍𝒐𝒗𝒆 (Vkook) Translated ✅
FanficCouple : Vkook . Genre : Ampreg , Drama , Angst , Romance Written By ggukiestaehyung Translated By Kamari ───────ೋღ ღೋ─────── ده سالی هست که جونگ کوک ازدواج کرده اما هیچ عشقی از شوهرش جیمین دریافت نمیکنه . تهیونگ یه پدر مجرده که همسرش بعد از...