PART 30 (Final)

2.1K 194 22
                                    

_ هووممم... اه... اروم... تر... اهه فاک... اممم

جونگ کوک روی لبای تهیونگ اونم در حالی که کنار پنجره به دیوار چسبیده شده بود ، سعی کرد ناله اش  رو خفه کنه .

تهیونگ دوباره اون رو با گرسنگی بوسید و نمیزاشت جونگ کوک کمی ازش دور بشه . انگشتاش رو بیشتر فرو کرد و اون ها رو قیچی وار  چرخوندکه جونگ کوک سرش رو عقب برد و به دیوار تکیه داد .

_ فاک... ااه... شت.... ته... جون... اه فا.. فاک... توی اتاق کناریه.

جونگ کوک ناله ی بلندی کرد و باعث شد تهیونگ پوزخندی بزنه و لبش رو روی گردن جونگ کوک بزاره . کل گردنش غرق در بوسه های تهیونگ شده بود .

_ هیس... به همین دلیله که میخوام اروم باشی دارلینگ!

نیشخندی زد و استخوان ترقوه پسر بزرگ تر رو  بوسید و جونگ کوک با بازیگوشی چشماش رو چرخوند .

اگه تهیونگ میخواست اینطوری بازی کنه،. چه بهتر که اونم همراهیش میکرد .

تهیونگ بعد از شنیدن خبر بارداری جونگ کوک به چبز دیگه ای اهمیت نداد و سریع به هتل برگشتن. به ثانیه نکشیده بعد از اینکه جونگ کوک تهجون رو خوابوند ، جونگ کوک رو به دیوار کوبید و شروع به بوسیدنش کرد و انگشتش رو توی سوراخش فرو کرد .

جونگ کوک شروع به مکیدن گودی بین گردن و شونه ی تهیونگ کرد که پسر کوچیک تر ناله ای کرد و بعد با چشمای گشاد شده از تعجب به جونگ کوک خیره شد .

جونگ کوک قهره ی ارومی زد

_ همم.... هردو... اهه... هر دو نفر ... همم میتونن بازی کنن
تهیونگ نیشخندی زد و انگشتاش رو بیرون اورد و گفت

_ حتی بخت فرصت نمیدم که جیغ بکشی!

_ اهههه.... هه همین...  بود ؟!

جونگ کوک با نگاه چالس برانگیز و نیشخندی روی لباش گفت که تهیونگ پوزخند صدا داری زد.

_ منو داشته باش

_________

تهیونگ وقتی کسی رو در کنارش پیدا نکرد با ناله ای چشماش رو باز کرد و دید خورشید کل اتاق رو روشن کرده و سردردش دوباره برگشته بود .

_ اهه... فاک... هیونگ ؟!

سرش رو خاروند و به اطراف نگاه کرد تا جونگ کوک رو پیدا کنه اما اثری ازش نبود. تهیونگ گیج از روی تخت بلند شد .

تهیونگ متعجب به اطراف نگاه کرد اما جونگ کوکی در کار نبود، چطور تونسته بود راه بره وقتی دیشب اون باسنش رو برای 5 دور بفاک داده بود .

_ ددی تو بیداریییی

تهیونگ با شنیدن صدای تهیونگ به سرعت با ملحفه پتیین تنش رو پوشوند

تهجون وارد اتاق شد و با چشمای گرد شده رو به تهیونگ گفت.

_ من میدونم شما دوباره woo woo  انجام دادین

𝑨 𝑺𝒆𝒄𝒐𝒏𝒅 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒄𝒆 𝑨𝒕 𝒍𝒐𝒗𝒆 (Vkook) Translated ✅Where stories live. Discover now