تهیونگ و جونگ کوک روی مبل نشسته بودن و کاملا امیدوار بودن که اون پسر بچه ی کوچولوی شیطون بیاد و درو براشون باز کنه .
_ میدونی؟! تو یه احمقی !
جونگ کوک با ناباوری به تهیونگ نگاه کرد .
_ وات د فاک ؟! آخه من از کجا بدونم که اون داره همچین نقشه های شیطانیی میکشه؟!
_ اههه ... حالا من نمی تونم با آرامش بخوابم.
_ سعی داری چی بگی؟!
_ چطوری من قراره اینجا بخوابم ؟! تو قطعا قراره سرمو تا صبح با غرغرات بخوری !
چشمای جونگ کوک از تعجب گشاد شد .
_ من سرتو با غرغرام بخورم؟! اصلا ببین خودت اولین نفری بودی که شروع کردی !
_ بنظرت چه کار دیگه جز حرف زدن می تونم بکنم؟! من الان اینجام بدون هیچ کاری که بتونم بکنم .
_ میدونی مشکلت چیه؟! تو سر من بخاطر چیزی که خودت هستی غر میزنی ! تو اون کسی هستی که اینجا احمقه !
_ هی من رئیس فاکی کمپ ...
_ ارههه ... من کیم تیهیونگ رئیس و بیزیرگ ترین تاجر جواهراتم ... گم شو !
جونگ کوک ادای تهیونگ رو دراورد . که هردوشون چشماشونو برای هم چرخوندن .
جونگ کوک بلند شد .
_ من می خوام دوش بگیرم .
_ و منم قصد ندارم از لباسام بهت قرض بدم .
جونگ کوک لبخند فیکی زد و به سمت کمد تهیونگ رفت و یه تیشرت و شلواری درآورد .
_ خیلی ممنون !
تهیونگ لعنتی زیرلب گفت و همزمان با کوک که به حموم رفت بلند شد و یه بطری برای خودش آورد و لیوانش پر کرد و خودشو به یه نوشیدنی دعوت کرد .
جونگ کوک از حموم دراومد و موهاشو خشک میکرد که تهیونگ نگاهی به جونگ کوک کرد .
_ پفففف
جونگ کوک که داشت سر آستینش رو درست میکرد چشماشو چرخوند و سعی کرد هیچ توجهی به تهیونگ نکنه .
_ هه هه ... تو بازم شبیه کوتوله ها شدی !
_ آها ... اما این مشکل من نیست که تو خیلی گنده ای !
_ حداقل این بهتر از اینه که یه کوتوله باشی !
جونگ کوک دندوناشو فشرد و سمت تهیونگ رفت و گوششو گرفت .
_ من ... کوتوله ... نیستم ! درضمن من ازت بزرگ ترم ! نمیتونی یکم احترام بزاری ؟!
_ آییی ... آییی وات ... د ... وات د فاک ... گوشم با ارزشمو ول ...
جونگ کوک هوفی کشید و گوششو ول کرد . روبروی تهیونگ نشست و انگشتشو به نشونه ی تهدید جلوش گرفت .
KAMU SEDANG MEMBACA
𝑨 𝑺𝒆𝒄𝒐𝒏𝒅 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒄𝒆 𝑨𝒕 𝒍𝒐𝒗𝒆 (Vkook) Translated ✅
Fiksi PenggemarCouple : Vkook . Genre : Ampreg , Drama , Angst , Romance Written By ggukiestaehyung Translated By Kamari ───────ೋღ ღೋ─────── ده سالی هست که جونگ کوک ازدواج کرده اما هیچ عشقی از شوهرش جیمین دریافت نمیکنه . تهیونگ یه پدر مجرده که همسرش بعد از...