روز نامزدیشون , کل خونه به زیبایی تزئین شده بود ، جونگ کوک حتی وقت کمی هم برای اماده شدن گیر نیاورد ، چون همه کار ها رو خودش به خواسته ی خودش انجام میداد . پس وقت اضافه گیر نیاورد
جیمین به طور مداوم مخالفت می کرد ، اما جونگ کوک به حرفش گوش نمیداد ، جونگ کوک می گفت که از انجام این کار خیلی خوشحاله .
جیمین وحشت می کرد
جیمین براش یه کاری کرده بود و دوست داشت كه جونگ كوک به زیبایی در مجلس حاظر بشه .
.
.
.( فلش بک )
_ ببینین ، می دونم که ما تو بهترین شرایط با هم ملاقات نکردیم اما برای جونگ کوک ، بچتون و همچنین شما بهترین کاره .
تهیونگ با تکون دادن سرش , تو افکارش فرو رفت .
اگر بگه جونگ کوک رو جذاب نمی دونه ، دروغ گفته ، اما تهیونگ مطمئن نبود که آماده حرکت به جلو هست یا نه ، اما به فکر پسرش بود ، بهترین ها رو براش می خواست .
_ این یه پیشنهاد عالیه آقای پارک ، من ازشون قدردانی می کنم و بله رفتار جونگ ... منظورم رفتار آقای جئون با بچمو دیدم ، اون تنها به نظر می رسه و تهجون قطعا یه مادر کنار خودش می خواد ...
_ آه ... درسته فقط یه چیزی ، اگه با جونگ كوک ازدواج كنین باید یه چیزو بخاطر بسپارید ...
تهیونگ ابرویی بالا انداخت .
_ خب ?!
جیمین آهی کشید
_ اون رحم داره !
چشمای تهیونگ از تعجب گشاد و شوکه شد
_ این خیلی نادره !
_ می دونم ... می دونم ، این خیلی نادره ، اما جونگ کوک میتونه باردار بشه ، و من نتونستم ... نیازهاش رو کامل برطرف کنم ، فک کنم منظورمو بفهمین ، نه فقط جسمی ، بلکه ... اون عشق و محبت می خواست ، من نمی تونستم بهش بدهم ...
تهیونگ سرش رو تکون داد و کمی لبخند زد .
_ من فکر می کنم بهتره باشه که اول همدیگه رو بشناسیم
جیمین لبخندی زد .
_ و به همین دلیله که شما رو فردا به نامزدی خودم دعوت می کنم
_ اوه فردا من جلسه دارم ...
_ لطفا نگو نه ، به پسرت فکر کن ! به آینده ای که شاید با اومدنت اونجا براش بسازی
جیمین به آرامی صحبت کرد و تهیونگ سرش رو تکون داد
_ خب ، من میام اما ... نمی تونم قول بدم که به موقع برسم چون ...
_ می فهمم می فهمم ، متشکرم آقای کیم
جیمین گفت و تهیونگ کمی تعظیم کرد .
.
.
.
YOU ARE READING
𝑨 𝑺𝒆𝒄𝒐𝒏𝒅 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒄𝒆 𝑨𝒕 𝒍𝒐𝒗𝒆 (Vkook) Translated ✅
FanfictionCouple : Vkook . Genre : Ampreg , Drama , Angst , Romance Written By ggukiestaehyung Translated By Kamari ───────ೋღ ღೋ─────── ده سالی هست که جونگ کوک ازدواج کرده اما هیچ عشقی از شوهرش جیمین دریافت نمیکنه . تهیونگ یه پدر مجرده که همسرش بعد از...