𝑨 𝑺𝒆𝒄𝒐𝒏𝒅 𝒄𝒉𝒂𝒏𝒄𝒆 𝑨𝒕 𝒍𝒐𝒗𝒆 (Vkook) Translated ✅

PART 13

جیمین ناامید شده بود .

" چرا جونگ کوک بهش پا نداد؟! یعنی اون منو به همین راحتی فراموش کرد؟!"

مغزش برای اینکه قبول کنه جونگ کوک ازش فرار کرد آماده نبود .

جیمین یه بازیگر خیلی خوبی بود،. و الان به ذهنش خطور کرده بود که واقعا شبیه یه آدم مست نقش بازه نکرده؟!

اون دیشب اصلا چیزی نخورده بود، اون فقط کمی از عصاره ی الکل به خودش زد و شبیه افرادی که مست کردن نقش بازی کرد .

اصلا اون چرا داشت این کارو می‌کرد.

جیمین مطمئن نبود !

توی چند روز گذشته اون جونگ کوک رو دنبال می‌کرد، و ارتباطش با تهیونگ، جیمین نمی‌دونست چرا اما قلبشو می سوزوند.

اون عاشق رز بود مگه نه؟!

اما اون جونگ کوک رو برای خودش می خواست، به هیچ چیزی هم اهمیت نمیداد . جیمین از صحبت کردن با تهیونگ درمورد ازدواج پشیمون شده بود .

" نمی تونم جونگ کوک به یه حرومزاده ی مغرور ببازم، نه نمی تونم"

جیمین داشت دیوونه میشد و توی مغزش همش جونگ کوک بود .

" باید همون موقعی که ازم خاستگاری کرد می فهمیدم، اوه فاااااک جونگ کوک خیلی توی اون لباس هات شده بود"

مغزش، قلبش، سرش و همه چیزش داشت دیوونه میشد.

جیمین خیلی سریع از روی تخت بلند شد و شما ه جونگ کوک رو گرفت

" اوه شت، الان کجاست؟ دیشب خیلی دیر از خونه زد بیرون "

_ سلام جونگ کوک، جونگ کوکا من معذر ...

_ اوه آقای پارک نمی دونین چقدر خوشحال شدم صداتون صبح به این زودی شنیدم!

جیمین فکشو روی هم فشرد.

_ تلفنش دست تو چیکار میکنه؟! و درضمن جونگ کوک کجا ...

و اشکالی نداره که تهیونگ یه خورده بچ بازی درباره نه؟! :)

_ اوه ببخشید آقای پارک ، من فقط با صدای تلفنش بلند شدم و لازم ببخشید،. جونگ کوک بخاطر فعالیتی که دیشب داشته خسته است برای همین خوابه!

چشماش از تعجب بخاطر اینکه شاید اشتباه برداشت کرده باشه گشاد شد

_ چی؟!

_ همونطور گفته بودین ... یه نفر باید نیازاشو برطرف کنه ... خب ... وقتی جونگ کوک اومد و ازم خواست، من نتونستم جلوی خودمو بگیرم ... بهرحال اون خیلی ... سکسیه !

چشماش جیمین از شوک گرد شد .

_ تو ... چیکار ... کر ...

_ مطمئن باشین هروقت بیدار شد بهتون خبر میدم، خب من خودمو نمیدونم، اما اون خیلی خسته، و الان ساعت 10 صبحه و هنوز خوابه، خیلی بی ادبیه ، اههه، فک کنم داره بیدار میشه، بعد از این که اینجا رو تمیز کردم بهتون زنگ میزنم .