جونگ کوک درحالیکه آبنباتشو بین لب هاش تاب میداد...بیخیال روی صندلی نشسته بود و به تهیونگی که انقدر یک نفس غر زده بود داشت رنگش روبه کبودی میرفت نگاه میکرد.
بدون اینکه تکیش رو از صندلی بگیره بطری آب رو به سمت تهیونگ هول داد.
+یکم آب بخور گلوت خشک شد
_لعنتی حالا همه تو بیمارستان میفهمن
+آره اگه همینجوری ادامه بدی چندتا خبرنگارم برای مصاحبه باهامون دم بیمارستان صف میکشن با تیتر خبری "کام اوت کوکته"زوج بیمارستان شینوا
_کوکته دیگه چه صیغهایه؟
+جونگ کوک و تهیونگ سرهم میشه کوکته
_چرا اسم تو اوله؟
+چون من تاپم
در بطری رو باز کرد و قبل از سر کشیدن چشماشو تو حدقه چرخوند.
_جمع کن بابا تورو چه به تاپ بودن
چوب آبنبات رو با دو انگشت گرفت و از لبش درش آورد.
+میتونیم بریم تو تخت تا نشونت بدم
به سرعت رنگ عوض کرد و با تک سرفه ای سعی کرد موضوعو عوض کنه.
_بحثو عوض نکن دارم بهت میگم همه میفهمن!
+اگه تا الانم هیچکس قرارنبود بفهمه با سرو صدای تو همه کنجکاو شدن تا برن فیلمای دوربینارو ببینن
با اشاره کوک به اطراف نگاه کرد و تن صداشو پایین آورد.
_کوک یه کاری بکن!
+چیکارکنم بیب؟برم تو بلندگو بگم اون فیلمه هست دونفر تو آسانسور دارن لبای همدیگه رو میکنن،اون من و تهیونگ نیستیم؟
تهیونگ رسما دود از کلش بلندشد و حرصی به چهره خندون و نیش باز جونگ کوک نگاه کرد.
_لعنت بهت یجوری رفتار میکنی انگار کار هرروزته
+نمیدونستی؟
_چیو؟
+هومم فکرمیکردم روز اولی که اومدی بهت گفته باشن
دست به سینه نشست و کنجکاوانه یه تای ابروشو بالا برد.
جونگ کوک کمی به جلو خم شد و هردوتا ابروهاشو بالا داد.
+من معروفم به جی کی الویتر(elevator) هرسری با یکی مچمو تو آسانسور میگیرن
مشتی به میز کوبید و غرید.
_لعنت بهت میدونستم!!!...
نگاه دوباره ای به اطراف انداخت و دوباره صداشو پایین آورد.
_از اولم میدونستم یه منحرف جنسی هستی
ابروهاش به بالا پرید و درکمال خونسردی لب زد
![](https://img.wattpad.com/cover/263724435-288-k810060.jpg)
YOU ARE READING
Dr.j | KOOKV|VKOOK(Switch)
Fanfictionخلاصه: کیم تهیونگ انترنی که به تازگی وارد بیمارستان شینوا شده و جئون جونگ کوک رزیدنت مغز و اعصاب که از همون اول بنا به دلایلی بیمارستان رو برای کیم تهیونگ به جهنم تبدیل میکنه... یک گذشته فراموش شده؟ یازده سال از اون روز نحس میگذره...١۴فوریه ٢٠١٠ روز...