🩺Part15🩺

9.8K 1.5K 469
                                    

جونگ کوک آرنجشو به لبه پنجره تکیه داد و با دندوناش پوست گوشه ناخنشو جویید...

چیزی تا رسیدن به بیمارستان نمونده بود که بلاخره سکوتو شکست.
+چیه صدات در نمیاد؟تا دودقیقه پیش که داشتی مغزمو میخوردی

بدون مقدمه پرسید

_چندوقته؟

+چی؟

_چندوقته منو...

نفسشو فوت کرد و جملشو تغییر داد

_چندوقته همچین حسی داری؟

+چه فرقی به حال تو داره؟

تماما به سمتش چرخید و آرنجشو به صندلی تکیه داد.

_ببین دکی جون

با چشم غره جونگ کوک جملشو اصلاح کرد.

_خیلی خب ارشد جئون،دکتر جئون،جونگ کوک شی یا هر کوفت دیگه ای من گی نیستم فهمیدی؟

جوابش فقط یه نیشخند روی لب های جونگ کوک شد و این عصبی ترش کرد.

_الان به چی میخندی؟

+با خودت چند چندی؟

_یعنی چی؟

+یادم نمیاد مجبورت کرده باشم به قبول احساساتم

_پاش بیوفته اینکارم میکنی

+زیادی خودتو دست بالا گرفتی

_لازمه یه چیزایی رو بهت گوشزد کنم

قبل از اینکه وارد محوطه بیمارستان بشه ماشینو کنار جاده نگهداشت و متقابلا چرخید به سمتش.

+مثلا چی؟پامو از حدم فراتر نذارم؟یوقت جلوی کسی سوتی ندم که آبروت بره یا اینکه...

کمربندشو باز کرد و کمی به سمتش خم شد.

+می‌ترسی بهت دست درازی کنم؟

دستش روی دستگیره رفت و جونگ کوک غرید

+بتمرگ سرجات!

_با من درست صحبت کن جئون!

+هروقت یادگرفتی درست رفتارکنی منم درست صحبت میکنم

_حالمو بهم میزنی!

اخمش برای چندثانیه بازشد و متعجب نگاهش کرد و وقتی برای بار دوم دستش سمت دستگیره رفت،اینبار جونگ کوک به جای دادزدن پاشو روی پدال فشرد ودست تهیونگ روی دستگیره خشک شد و با غیظ به طرفش چرخید.

از درهای اصلی بیمارستان ردشد و کمی دورتر ترمز گرفت که اگه تهیونگ خودشو نگرفته بود با سر میرفت تو شیشه!

_این چه وضع رانندگیه؟!

+برو پایین

_چی؟

+گفتم برو پایین

_اگه میخواستی پیادم کنی چرا نذاشتی همونجا پیاده شم؟

Dr.j | KOOKV|VKOOK(Switch) Donde viven las historias. Descúbrelo ahora