اونکه جدی نبود،بود؟
*داری باهام شوخی میکنی نه؟
÷یک...
انگشت کوچیکشو بالا آورد و شمرد،هوسوک پلک زد و به جهت مخالف قدم برداشت.
*واقعا میخوای بشماری؟بعدش چی؟برنامه چیه؟
یونگی به حالت آماده باش نشست و انگشت حلقشو بالا گرفت.
÷میفهمیم...دو
*سه
هوسوک به تمسخر گفت و یونگی یه تای ابروشو بالا انداخت و از روی مبل بلندشد،کت شاین دارشو از تنش درآورد و اجازه داد بازوهای سفید و عضلانیش از زیر رکابی مشکی رنگ در معرض دید هوسوک قرار بگیره.
÷هوففف دارم آتیش میگیرم...تو گرمت نیست؟
رکابیشو تو دست گرفت و سعی کرد با باد زدن بدنشو خنک کنه.
*ن...نه
با لکنت گفت و عقب رفت،هوا کاملا متعادل بود نه سرد و نه گرم که البته یونگی هم اینو خوب میدونست.
یک قدم...دو قدم...سه...چهار...
هوسوک با هر قدم عقب عقب میرفت و حتی متوجه نشد از پل شیشه ای روی استخر رد شده.
÷داری مسیر اشتباهی رو میری
*منظورت چیه؟
یونگی به پشت سر هوسوک اشاره کرد و هوسوک که حالا به پنجره های بزرگ طرف دیگه خونه رسیده بود چرخید و اگه یونگی دستشو سپر نکرده بود با صورت به شیشه برخورد میکرد!
*اوه!
دست یونگی روی پیشونیش قراره گرفته بود و از پشت سر بهش نزدیک شد،دست آزادشو دور شکمش حلقه کرد و لباشو روی انحنای بین گردن و سرشونش گذاشت.
÷بالکن طبقه بالا ویوی بهتری داشت ولی اینجاهم بد نیست،میتونیم به صورت وی آی پی اجرا کنیم
بدن هوسوک لرزید و یونگی بدون اینکه لباشو فاصله بده لبخند زد،حس شوخ طبعیش بدجوری فعال شده بود و از اینکه حرفاش روی هوسوک تاثیر میذاشت و تن پسر کوچکترو میلرزوند،لذت میبرد.
*م...من...هیچوقت همچین...ح...حسی نداشتم!
÷چه حسی؟
با هر کلمه نفس های داغش و حرکت لب های برجستش پوست لطیفشو میسوزوند و هوسوک ناخواسته سرشو به کتف یونگی تکیه داد.
گونه هاش داغ شده بود و از انعکاس تصویر محو خودش توی شیشه میتونست به سختی رنگ گرفتن گونه هاشو ببینه و تصویر یونگی که سرشو توی گردنش فرو برده بود و مشغول بوسیدنش بود.
یه بوسه خیس و یونگی شروع به حرف زدن کرد.
÷نبضت جوری میزنه که حس میکنم اگه دندونامو توی گردنت فرو کنم به راحتی یه فواره از خون تشکیل میشه
![](https://img.wattpad.com/cover/263724435-288-k810060.jpg)
YOU ARE READING
Dr.j | KOOKV|VKOOK(Switch)
Fanfictionخلاصه: کیم تهیونگ انترنی که به تازگی وارد بیمارستان شینوا شده و جئون جونگ کوک رزیدنت مغز و اعصاب که از همون اول بنا به دلایلی بیمارستان رو برای کیم تهیونگ به جهنم تبدیل میکنه... یک گذشته فراموش شده؟ یازده سال از اون روز نحس میگذره...١۴فوریه ٢٠١٠ روز...