-چانیول
مرد کنار پنجره، نگاهشو از چراق های روشن خیابون گرفت و عقب برگشت.
بکهیون با صورت ناراحت و غمگینی قدم هاشو سمتش گرفت.
چان نگاهشو از پاهای برهنه اش به پیراهن گشادی که به تن کرده بود کشوند و پلک کوتاهی زد.
بک تو چند قدمیش بود و نگاهش داد میزد که تا چه حدی بهم ریخته اشت.مرد بلندتر با محبتی که بکهیون ساعت ها منتظرش بود دستاشو باز کرد و پسر با عجله خودشو تو آغوشش پرت کرد. چان به گرمی پذیرفتش و بین بازوهاش فشارش داد.
-پسر کوچولوی منبکهیون بی صدا صورتشو به سینه مرد فشرد و از عطر تنش نفس کشید.
-بکهیونی
-بله
چان با علاقه دستاشو رو پشتش کشید و با موهبت نوازشش کرد.
-چرا نخوابیدی؟ دیر وقته
-تو بیدار موندی...خیلی ناراحتت کردم؟چان یه دستشو زیر چونه اش برد و به آرومی سرشو بالا آورد و به چشمای متشنج مقابلش لبخند دلگرم کننده ای زد.
-از رفتاری که باهات داشتم ناراحتم.
-دست خودم نبود...نمیدونم چرا مدام به اینکار فکر میکنم.
-بدنت به تحریک شدن عادت کرده...تمام فکرت شده لذت بردن از خودت.بک به آرومی سر تکون داد و با خجالت زمزمه کرد:
-بخاطر بی دست و پا بودنمه.
-نه، تو هنوز هم همون آدم پاک و معصومی که عاشقش شدم...فقط حس نیاز درونت تحریک شده...با هم درستش میکنیم، تو مالِ منی، یادت که نرفته؟-یادمه چان...اینطوری ناراحت نباش، وقتی ناراحتی سرد و بی روح میشی؛ یادت میره منی وجود داره که به یه نگاه از تو دلخوشه...وقتی ناراحتی همه چیزو از یاد میبری حتی منو!
چان سرشو خم کرد و پیشونی پسر کوچولوشو محکم بوسید.
-تو هیچوقت از یادم نمیری، فقط اونقدر ساکت میشم که به سرت میزنه فراموش شدی...این اطمینان رو بهت میدم که تو هر لحظه تو فکرمی.
بکهیون بعد از یه روز سخت و دردناک بالاخره یه لبخند کوچیک زد و گره دستاشو دور مرد محکمتر کرد.
-امروز خیلی بدجنس شده بودی.
-خیلی عصبانیم کردی...فکرشو نمیکرد چندین بار همچین کاری کرده باشی، وقتی اکثر اوقات کنار خودم ارضا میشدی و بهت لذت میدادم فکر کردن به اینکه راضیت نمیکردم عذابم میداد.بک لبهاشو از پشت تیشرت به سینه مرد چسبوند و محکم بوسیدش.
-خیلی دوستم داری؟
YOU ARE READING
" Amaryllis "[Complete]
Romanceفیک کامل شد. •¬کاپل: چانبک | کایسو •¬ژانر: ددی کینک| رمنس | اسمات •¬خلاصه: بکهیون علاقه زیادی به مدل شدن داشت و با همسایه رو به روییش که از قضا عکاس ماهری بود بر اساس شرط و شروط هایی قرارداد میبنده، قراردادی که اونو به یه بیبی هورنی تبدیل میکنه...