-با کیونگسو خوش گذشت؟
بک هومی زیر لب گفت و تو بغل چان فرو رفت.
-خیلی خسته اممرد دستی به موهای خوشرنگ پسر کشید.
-امشب رو تخت من میخوابی؟بکهیون با کمی فکر جواب داد:
-قبل از اومدنم به مادرم گفتم که ممکنه صبح برگردم خونهنیشخند عریضی رو لبهای چان نقش بست.
-بیبی باهوش من
-چانیولچان اخم ریزی کرد.
-باید یاد بگیری وقتی صدات میکنم بیبی، یعنی من ددی توامبک لپهاشو پر از باد کرد و با چشمای معصومش به مرد زل زد.
چانیول در جواب مظلوم نمایی پسر ریز خندید.
-اینبار ازت میگذرم چون خیلی شیرینی
-ددی-میشنوم
بک به لحن جدیش لبخند کمرنگی زد.
-عکسبرداری فردا چطوریه؟-قراره با لوهان همکاری داشته باشی، دوتاتون توی یه قاب عکس میگیرین
بک نفس عمیقی کشید و با خزیدن دست چان به زیر تیشرتش ناخواسته خودشو جلو تر برد و ناگهان رو عضو مرد نشست.
لبهای چان با آه خفه ای باز شدن و باعث شد بکهیون وحشت زده عقب بکشه اما توسط دستای چان دوباره جای اولش برگردونده شد.
-من...یه کم مضطربم
چانیول خونسردانه انگشتاشو از کش شلوار و لباس زیر پسر گذروند تا باسنش رو پیدا کرد.-بیخیال فردا
-چی؟
-من فقط یه بار حرف میزنم و تو هم خوب گوش میدیبک بزاقش رو ناشیانه بلعید و به تکون دادن سرش اکتفا کرد.
-قبلا گفتم که باید جوابمو با زبونت بدی نه با تکون دادن سرت!
بک بهت زده از شخصیت جدیدی که باهاش رو به رو شده بود لب باز کرد:
-ب..بله-در مورد فردا حرف نمیزنیم، برو تو اتاق خواب منم الان میام
بکهیون از رو پاهای مرد بلند شد و بعد از نگاه نگرانی که به چان انداخت چند قدم سمت اتاق خواب گرفت.
-بکهیون
پسر که گیج شده بود آشفته خاطر سمت چان برگشت.
-بله
-لخت شو تا برگردم
لبهای بک ناباورانه باز شدن و تا زمانی که چان تو اتاق کناری اتاق خواب محو شه نگاهش رو ازش نگرفت.
-لخت شم؟
![](https://img.wattpad.com/cover/251372127-288-k496662.jpg)
ESTÁS LEYENDO
" Amaryllis "[Complete]
Romanceفیک کامل شد. •¬کاپل: چانبک | کایسو •¬ژانر: ددی کینک| رمنس | اسمات •¬خلاصه: بکهیون علاقه زیادی به مدل شدن داشت و با همسایه رو به روییش که از قضا عکاس ماهری بود بر اساس شرط و شروط هایی قرارداد میبنده، قراردادی که اونو به یه بیبی هورنی تبدیل میکنه...