┨Chapter 7├ Amaryllis

1.2K 312 108
                                    

-کیونگسو کجایی‌؟
دوچرخه اشو گوشه حیاط رها کرد.
+تازه رسیدم خونه

-میخوام ببینمت
کیونگ بی حوصله گوشیو بین گوش هاش جابه جا کرد.

+الان خسته ام میخوام بخوابم
سهون پافشاری کرد.
-خیلی مهمه

+یقینا مهمتر از خواب من نیست
وارد خونه شد و نگاهشو اطرافش چرخوند بنظر میرسید مادرش هنوز برنگشته.

-یه قرار مهم داریم
+سهون حوصله ندارم

-طرف ازت خوشش اومده...فقط لازمه مخشو بزنی اونوقت میتونی تو چنگت بگیریش

کیونگ اخم ریزی کرد و رو مبل لم داد.
+کی؟
-ووبین

لبخند عریضی رو لبهای کیونگ نقش بست.
+از من خوشش اومده؟ ما که فقط یه بار همدیگه رو دیدیم

هووووف کلافه سهون به وضوح به گوشش رسید.
-احمق از اون موقع داره راضیم میکنه که تو رو ببرم سر قرار بعدیمون...حالام حاضر شو خودم میام دنبالت

+علاقه ای به دیدنش ندارم
-اگه عاقل باشی میتونی مخشو بزنی
کیونگ اخم ریزی کرد.

+مگه چی داره؟
-اگه اینبار نیای سر قرار، باید منو فراموش کنی فهمیدی؟
+چرا پای دوستیمونو میکشی وسط؟

-لعنتی یه ماهه مثل کنه چسبیده بهم که ببرمت...تا حالا بهت نگفتم اما...خب دیگه حاضر شو میام دنبالت

کیونگ کلافه زمزمه کرد:
+خودتو خسته نکن من نمیام

-باشه همین الان اسم منو از تو مخاطبینت حذف کن

کیونگ دستی به صورتش کشید و با حرص لب زد:
+حالا که فکر میکنم خیلی خوشتیپه

تکخند مضحک سهون رو نادیده گرفت و از رو مبل بلند شد.

-نیم ساعت دیگه میام دنیالت
+اوکی

♡♡♡

-کجا قراره بریم؟
چان لبخند کمرنگی زد.
-بریم موهاتو رنگ کنیم

بک کمی از بستنیش مزه کرد.
-به همین زودی؟
چان فرمون ماشین رو چرخوند.

-آره...الان بهترین زمانه چون عکسات انتخاب شدن و لازمه تو تغییر کنی

بک یه قاشق از بستنیش رو تو دهنش فرو کرد.
-چه رنگی؟

-بزار برسیم...انتخابشو میزارم به عهده خودت
پسر سری تکون داد و نیم نگاهی به چان انداخت و یه قاشق از بستنی رو نزدیک لبهاش برد.

چانیول نگاه کوتاهی به چشمای خجل پسر انداخت و بستنی رو بین لبهاش گرفت.

-اوه گوشه لبت بستنی شد
چان زبونشو دور لبش چرخوند اما همچنان نتونست رد بستنی رو پاک کنه.

بکهیون لبخند ریزی زد و سمتش خم شد و با انگشت شستش پاکش کرد.

-ممنونم پسر کوچولو
-احساس میکنم دیگه اذیت نمیشم وقتی کوچولو صدام میکنی

" Amaryllis "[Complete]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora