-کیونگسو کجایی؟
دوچرخه اشو گوشه حیاط رها کرد.
+تازه رسیدم خونه-میخوام ببینمت
کیونگ بی حوصله گوشیو بین گوش هاش جابه جا کرد.+الان خسته ام میخوام بخوابم
سهون پافشاری کرد.
-خیلی مهمه+یقینا مهمتر از خواب من نیست
وارد خونه شد و نگاهشو اطرافش چرخوند بنظر میرسید مادرش هنوز برنگشته.-یه قرار مهم داریم
+سهون حوصله ندارم-طرف ازت خوشش اومده...فقط لازمه مخشو بزنی اونوقت میتونی تو چنگت بگیریش
کیونگ اخم ریزی کرد و رو مبل لم داد.
+کی؟
-ووبینلبخند عریضی رو لبهای کیونگ نقش بست.
+از من خوشش اومده؟ ما که فقط یه بار همدیگه رو دیدیمهووووف کلافه سهون به وضوح به گوشش رسید.
-احمق از اون موقع داره راضیم میکنه که تو رو ببرم سر قرار بعدیمون...حالام حاضر شو خودم میام دنبالت+علاقه ای به دیدنش ندارم
-اگه عاقل باشی میتونی مخشو بزنی
کیونگ اخم ریزی کرد.+مگه چی داره؟
-اگه اینبار نیای سر قرار، باید منو فراموش کنی فهمیدی؟
+چرا پای دوستیمونو میکشی وسط؟-لعنتی یه ماهه مثل کنه چسبیده بهم که ببرمت...تا حالا بهت نگفتم اما...خب دیگه حاضر شو میام دنبالت
کیونگ کلافه زمزمه کرد:
+خودتو خسته نکن من نمیام-باشه همین الان اسم منو از تو مخاطبینت حذف کن
کیونگ دستی به صورتش کشید و با حرص لب زد:
+حالا که فکر میکنم خیلی خوشتیپهتکخند مضحک سهون رو نادیده گرفت و از رو مبل بلند شد.
-نیم ساعت دیگه میام دنیالت
+اوکی♡♡♡
-کجا قراره بریم؟
چان لبخند کمرنگی زد.
-بریم موهاتو رنگ کنیمبک کمی از بستنیش مزه کرد.
-به همین زودی؟
چان فرمون ماشین رو چرخوند.-آره...الان بهترین زمانه چون عکسات انتخاب شدن و لازمه تو تغییر کنی
بک یه قاشق از بستنیش رو تو دهنش فرو کرد.
-چه رنگی؟-بزار برسیم...انتخابشو میزارم به عهده خودت
پسر سری تکون داد و نیم نگاهی به چان انداخت و یه قاشق از بستنی رو نزدیک لبهاش برد.چانیول نگاه کوتاهی به چشمای خجل پسر انداخت و بستنی رو بین لبهاش گرفت.
-اوه گوشه لبت بستنی شد
چان زبونشو دور لبش چرخوند اما همچنان نتونست رد بستنی رو پاک کنه.بکهیون لبخند ریزی زد و سمتش خم شد و با انگشت شستش پاکش کرد.
-ممنونم پسر کوچولو
-احساس میکنم دیگه اذیت نمیشم وقتی کوچولو صدام میکنی
ESTÁS LEYENDO
" Amaryllis "[Complete]
Romanceفیک کامل شد. •¬کاپل: چانبک | کایسو •¬ژانر: ددی کینک| رمنس | اسمات •¬خلاصه: بکهیون علاقه زیادی به مدل شدن داشت و با همسایه رو به روییش که از قضا عکاس ماهری بود بر اساس شرط و شروط هایی قرارداد میبنده، قراردادی که اونو به یه بیبی هورنی تبدیل میکنه...