سلام پریماه ...
با دیدن صورت چانیول مات موند . ذهنش قفل کرد و نمیدونست چی باید بگه یا چه حرفی بزنه ... تازه متوجه میشد که چقدر دلش برای این گوش دراز لعنتی تنگ شده بود .
همیشه لحظه ای که بعد از مدت ها میخواست با اعضا رو به رو بشه رو تصور میکرد ولی به نتیجه ای نمیرسید و الان تو همون موقعیت قرار گرفته بود
نیل نگران به صفحه ی گوشی زل زده بود . پریماه ساکت بود و نیل میدونست این سکوت مدت زیادی دووم نمیاره و همینطور هم شد
_نیل ...چرا؟
ناخودگاه حرفاشو به کره ای گفته بود شاید تحت تاثیر دیدن چانیول بود .
قبل از اینکه نیل جواب بده چانیول زودتر جواب داد
_چی چرا ؟؟؟
پریماه بی توجه به چانیول فقط به نیل زل زد
به فارسی گفت : چرا اینکارو کردی ؟؟؟
چشمایی که به سمت چانیول فرار میکرد و روی نیل قفل کرد
_چرا باعث شدی یکی دیگه از قوالمو بشکنم ... تو به من قول داده بودی
چانیول عصبی از اینکه حرفاشو نمیفهمه گفت : چی داره میگه
اما خود نیل انقدر گیج بود که حرفی نداشت بزنه ... چه قولی به خودش داده بود که شکسته بودش ؟
پریماه با چشم هایی که توش پر از ناراحتی بود اروم گفت : قولتو شکستی
چانیول از اینکه هر چی حرف میزد پریماه حتی بهش نگاه هم نمیکردداشت کلافه میشد و میفهمید که داره گله میکنه ... از چشم های مشکیش که پر شده بود مشخص بود نتونست بیشتر از این خودشو کنترل کنه صداشو برد بالا " حق نداری گریه کنی باید عین ادم حرف بزنی پریماه
فهمیدی ؟ من دو سال منتظر نموندم که الان گریتو ببینم به نفعته بدون مظلوم بازی حرف بزنی "
پریماه با بهت به چانیول نگاه کرد تا حالا این بعد از پارک چانیول و ندیده بود ...اصلا یادش رفت کلا چی میخواست بگه .
ولی چانیول که تازه فرصت و به دست اورده بود گفت : بهتر نیست به جای اینکه فارسی حرف بزنی که من نفهمم کره ای بگی که منم متوجه بشم چرا داری این کارا رو میکنی؟
پریماه که با داد چانیول اروم گرفته بود به چشم های درشتش نگاه کرد .
-کدوم کار ؟
_همین قایم موشک بازیات یعنی چی؟ چرا خودتو قایم کردی؟ چرا جواب تلفنامو ندادی ؟ میدونی چند بار بهت زنگ زدم ؟
میدونست ... دقیقا دو هزار و سیصد و چهارده بار با گوشیش تمام گرفته بود .
ولی حرفی نزد میگفت چی ؟ یه دفعه به سرم زد از همتون دور باشم ؟ یا اینکه یه سری قول مسخره به خودم دادم که هر روز خودمو شکنجه کرد ؟
اینکه میخواستم از لی فرار کنم ولی باید از همتون فرار میکردم تا امکان پذیر باشه ؟
پریماه زمزمه کرد
_ تو چیزی نمیدونی
چانیول مصمم گفت : خب بگو بدونم
پریماه موهاشو با دستاش گرفت
_نمیتونم توضیحبدم ولی مطمئنا دلایلم منطقیه حداقل برای خودم
_دلایتو برای خودت نگه دار یه توضیح بهم بده که توجیحم کنه چرا بیست و چهار ماه تلفن هام و جواب ندادی یه توضیح که بگه چرا از همه ی ما فرار کردی ...نیل نگاهی بهشون کرد . به نظرش دیگه حضورش اونجا لازم نبود ...
برای همین بدون اینکه جلب توجه کنه اروم از روی صندلی بلند شد و از اتاق بیرون رفت
پریماه با بیچارگی به چانیول نگاه کرد اصلا موقعیت خوبی و برای صحبت کردن انتخاب نکرده بود نه تا وقتی که خودشم نمیدونست از چی فرار میکنه
_میشه یه وقت دیگه
چانیول صحبتشو قطع کرد و محکم گفت : نه همین الان باید حرف بزنیم به اندازه ی کافی وقت داشتی تا برای الان یه چیزی سر هم کنی
چانیول میشناختش ...پریماه براش مثل یه کتاب باز بود که همه جاشو حفظ کرده بود
از مصمم بودن چانیول لجش گرفته بود دلش میخواست ارتباط و قطع کنه اما ...اون ته ته ها ...یه جایی از دلش انگار دلش برای اون خونه ی بزرگ با دوازده پسر تنگ شده بود ...
حتی برای گوش درازی که جلوش نشسته بود و مثل پسر بچه های تخس ازش حساب پس میگرفت
چانیول نگران از اینکه هر لحظه ارتباط و قطع کنه گفت : کین چانا(خوبی)؟
لبخندی به صورت نگران چانیول زد ... نمیتونست بیشتر از این باهاش عین غریبه ها رفتار کنه
-خوبم تو خوبی ؟
چانیول خوشحال از اینکه بالاخره میتونه مکالمه و پیش ببره " اره اره خوبم چه خبر ؟"
پریماه با لحن گله مندی گفت: خبرا که پیش شماست تند تند کلیپ میدین بیرون و سریال بازی میکنید ...
چانیول پرید وسط حرفش
_اونی که باید گله کنه منم نه تو ... الکی ادای آدمای حق به جانب و در نیار
پریماه میدونست حرف چانیول درسته ولی حرف دیگه ای برای پیش کشیدن نداشت . شرمنده سرشو انداخت پایین
_حالا نمیخواد سرتو بندازی پایین کلیپ و دیدی؟
پریماه سرشو بلند کرد و با ذوق گفت : مگه میشه ندیده باشم؟ عالی بود ببین عالییی
چانیول بادی به غبغبش انداخت
_میدونم مخصوصا تیکه ی رپ من
پریماه سرشو به نشونه ی تایید تند تند تکون داد
-اره اره تو که خیلی خفن بودی
چانیول که انتطار نداشت پریماه ازش تعریف کنه و مثل همیشه منتظر تیکه بود با حرفش ذوق کرد با اشتیاق شروع به تعریف کردن کرد ...
اینکه کلیپ کجا فیلم برداری شده و کی ایده اش و داده و اصلا چی شد که دوباره تصمیم گرفتن با نیل همکاری کنن ....
پریماه که انگار نه انگار که اولش نمیخواست حرف بزنه و حتی میخواست نیل و بخاطر اینکار خفه کنه اما الان حس میکرد حالش خیلی بهتر از قبل شده
دیدن دوباره چانیول باعث میشد یه چیزی ته دلش تکون بخوره اینکه رفتن به مجدد به کره زیادم ایده ی بدی نیست
YOU ARE READING
Foreign love
Fanfiction♡ ғoreιɢɴ love ♡ ◾ wrιтer : ɴυѕнιɴ ◾ ɢeɴre : roмαɴce | drαм | coмedy ◾ خلاصه نیل برای ادامه ی درس کشور کره و انتخاب میکنه ولی هیچوقت فکرشم نمیتونست بکنه که قراره با اکسو همسایه بشه ...