لی به کمک سوهو روی تخت دراز کشید
لوهان نگران گفت : اتاق پایین میموندی بهتر نبود؟
لی اروم کمرشو تکون داد تا جاشو یکم راحت تر کنه " نه اینجا راحت ترم"
کای : حداقل اینجوری یکی مواظبت میبود
لی سریع پرسید : مگه الان کسی پیشم نمیمونه ؟
بکهیون : چرا پریماه اومد اتاق بالا ولی خب اون خودش مریضه نمیتونه زیاد کمکت باشه
لی چشماشو اروم روی هم گذاشت . یه لحظه فکر کرد پریماه اتاقشو عوض کرده و دیگه نمیخواد پیشش باشه ولی بکهیون خیالشو راحت کرد که قرار نیست تنهاش بذاره
تغییر حالتش از چشم بکهیون دور نموند و پتو و رو لی کشید و با لحنی که شیطنت توش بیداد میکرد گفت : حالا تو استراحت کن در مورد شبت یه فکری میکنیمنیل ماسکشو از روی دهنش برداشت و پرت کرد روی میز
-وای مردم از استرس فکر کنم چند نفری بهمون مشکوک شدن
سوهو به جای اینکه از پریماه بپرسه برگشت طرف سهون و گفت: واقعا؟
سهون که با اخلاق سوهو اشنا بود و میدونست اگه حرف نیل و تایید کنه سوهو ولش نمیکنه هول جواب داد " نه هیونگ شوخی میکنه اصلا کسی شک نکرد"
چپ چپ به نیل نگاه کرد تا ادامه نده . فقط کافی بود قضیه پاپاراتزیایی که داشتن ازشون عکس میگرفتن و بفهمه تا یه دور سکته کامل و بکنه
" چپ چپ نگاهش نکن " این دی او بود که داشت سهون و بخاطر نگاه بدش به نیل دعوا میکرد و نیل بخاطر طرفداری دی او چشم ابرویی برای سهون بالا انداخت و روشو ازش گرفت
بعضی وقت ها فراموش میکرد که اعضا اونو بیشتر دوست دارن یا نیلو...نیل با ظاهر شدن یه دفعه ای پریماه کنارش جیغ ارومی کشید
-چته عین جن بو داده میای
پریماه که بیشتر از این نمیتونست عصبانی بشه با دندونایی که داشت روی هم فشار میداد گفت : یا میری این عجوزه و پرت میکنی بیرون یا میکشمش
پریماه اپشن های خطرناکی و پیشنهاد کرده بود انتظار داشت بگه اگه تو نندازیش بیرون من میندازم و دختر عموش میخواست بکشش...
نیل اشاره کرد صداشو بیاره پایین
_بابا دو دقیقه دیگه میره
_تو دو پیشم همینو گفتی
پریماه با صدای اروم ولی عصبی که با این تن صدا جیغ شده بود گفت
-خب چیکار کنم ؟ برم دستشو بگیرم بگم برو بیرون؟
_نه خب درست میگی
نفسشو اروم داد بیرون . خوبه انقدر و میفهمید
_ولی من که میتونم بندازمش بیرون
خب فهمید که نه پریماه کلا حالیش نمیشه
-چرا چرت میگی دندون روی جیگر بذار میره دیگه خودش پریماه لبخندی زد و در حالی که از عصبانیت قرمز شده بود و با لبخندش تضاد ترسناکی و ایجاد میکرد گفت : یا میندازیش بیرون یا میندازمش بیرون
نیل با این لحن پریماه اشنا بود اولین بار این لحن و تو بچگی ازش شنیده بود که نیما عروسک پریماه و برداشته بود و بهش نمیداد و پریماه گفته بود " یا میری عروسکمو از داداشت میگیری یا خودم ازش میگیرم" و نیل هم حرکتی در این راستا نکرد که نتیجش شد شکستن سر نیما با همون عروسک ...
پس وقتی الان داشت میگفت میکشمش ... پس قطعا میکشتش چون میدونست شوخی تو کار این بشر نیست
نیل اب دهنشو قورت داد
-ببین پریماه تو برو پایین من قول میدم مین هی پنج دقیقه دیگه بیرون باشه خوبه؟
سعی کرده بود با قانع کننده ترین لحن ممکن بگه ولی نمیدونست چقدر موثر بوده
پریماه بی حس نگاهش کرد
-مثل اینکه نمیفهمی من چی میگم
با قدم هایی بلند به سمت اتاق مشترکشون با لی رفت و پریماه نتونست بپرسه اصلا تو چرا داری حرص میخوری؟
YOU ARE READING
Foreign love
Fanfiction♡ ғoreιɢɴ love ♡ ◾ wrιтer : ɴυѕнιɴ ◾ ɢeɴre : roмαɴce | drαм | coмedy ◾ خلاصه نیل برای ادامه ی درس کشور کره و انتخاب میکنه ولی هیچوقت فکرشم نمیتونست بکنه که قراره با اکسو همسایه بشه ...