"Toska"
یه اصطلاح انگلیسیه...که معنیه یک افسردگی با شور و شوق رو نشون میده....ناامیدی از عشق...مثل وقتایی که میدونی ترک شدی...اما بازم امید به برگشتش داری!
________
در اون لحظه هیچکس جز جونگکوک قطره های اشکی که از چشم های تهیونگ میچکید رو ندید...
کوک کمی دلش به رحم اومده بوده...ولی مگه اون دل نداشت؟ مگه اون ناراحت نشده بود؟
جونگکوک سرشو بالا گرفت و تو چشمای تهیونگ زل زد:
"چی فکردی؟ فکر کردید من عروسکم؟ منکه اون اموال کوفتیتونو نمیخواستم برای چی اینقدر اذیتم کردی؟ میتونستین از همون اول بهم بگین گورتو از زندگیمون گم کن بیرون نه اینکه بعد از کلی چرت و پرت گفتن الان به این حال بیوفتی"
نفسی کشید و ادامه داد:
"برای خودم متاسفم...که باورت کردم...میدونی تهیونگ ته دلم راضی نبود اما گفتم شاید واقعا دلت میخواد باهام دوست شی! نگو نمیخواستی پیش وکیل برم...همه تون برید جهنم دیگه نمیخوام ببینمتون"
تهیونگ بدنش شل شده بود...هیچ فکر نمیکرد پسری که در برابرش حکومت میکرد الان اینجوری باهاش حرف بزنه و خیلی راحت بگه گمشو دیگه نمیخوام ببینمت!
کی وقت کرده بود اینقدر جونگکوک رو محور زندگیش قرار بده! اونکه کلی دختر پسر حتی زیبا تر از کوک دور و برش ریخته بود...پس این پسر چی داشت که اینقدر جذبش میکرد؟
دستاشو از کوک کشید و اجازه داد که بره...
کوک هم تنه ای زد و هیچ توجهی راهشو کشید و رفت...
خود کوک هم میدونست فقط در اثر فشار بود که اینطوری شده وگرنه همچین آدمی نبود که داد و فریاد راه بندازه!
دوباره به سمت کلاس برگشت تا ادامه ی کارشو بکنه....
تند تند وسیله هاشو برمیداشت بدون اینکه ذره ای اهمیت به نگاه های بقیه بده...
وسیله هاشو برداشت و سمت برادرش که در ساختمون دانشگاه منتظرش ایستاده بود حرکت کرد...
اما در حین راه نگاهش به سمت پسری کشید که همین لحظاتی پیش با او صحبت میکرد...
سرجایش ایستاد بهش نگاه کرد...
تهیونگ گوشه ی دیوار نشسته بود و با دستاش صورتشو گرفته و گریه میکنه...
تعجب کرد که چطور ممکنه تهیونگ بخاطر اون گریه کنه!
ولی خودشم کم عذاب نکشید!
![](https://img.wattpad.com/cover/263943592-288-k833030.jpg)
KAMU SEDANG MEMBACA
𝙸𝙽𝙷𝙴𝚁𝙸𝚃𝙾𝚁𝚂
Fiksi Penggemarپایان یافتہ✔︎ میراث خانوادگی ما وقتی بچه بودم از سقف کوچیک خونمون وقتایی که بارون شدید میومد میچکید...نمیدونم چجوری شد یا حتی چیشد که الان برای ارث و میراث داره از چشمام بارون میباره... _____________________________________________________ 𝐶𝑢𝑝𝑙...