سلام قشنگام 💜
امم قبل از خوندن پارت میخوام بدونم که دوست دارین بیشتر ادامهاش بدم؟؟؟؟؟
یا اینکه تو پارت بعد تمومش کنم؟؟؟لطفااا بهم بگید🥺💙
🐯🐰🐯🐰🐯🐰🐯🐰🐯🐰🐯🐰
امروز روز تعطیل بود و مهد کودک نداشتن
تهیونگ از خواب پاشد و با مشت کوچیکش چشماشو مالید و دمشو دور خودش پیچید و آروم از رو تختش بلند شد و با قدم های کوچیکش از اتاقش رفت بیرون و از پله ها رفت پایین و مادرشو تو آشپزخونه دید که مشغول درست کردن چیزیه
مادرش با دیدن تهیونگ لبخندی زد و گفت:
#اوه بیدار شدی قشنگم .. چیزی میخوای؟
تهیونگ با چشمای براقش بهش نگاه کرد و سرشو به عنوان تایید تکون داد و گفت:
_میچه آب بدی؟!
مادرش لبخندی زد و تو شیشه پستونکش آب ریخت و داد و دستش و بوسه ای رو موهای مشکیش گذاشت و گفت:
#گشنته؟!
تهیونگ سرشو به عنوان تایید تکون داد و گفت:
_هیلییییی دُشنَمه
(خیلی گشنمه)مادرش خندید و گفت:
#خیلی خب پس بشین رو میز تا نهار ته ته کوچولو رو بیارم و بخوریم
تهیونگ شیشه پستونکشو از دهنش در آورد و با قدمای کوچیکش رو میز نشست و دستاشو گذاشت زیر چونه و لپاش و به مادرش خیره شد و گفت:
_کی کوکو رو میفینیم؟ (میبینیم)
مادرش بشقاب غذاهارو رو میز گذاشت و گفت:
#نهارتو بخور .. کوکو رو هم میبینیمتهیونگ لباش آویزون شد و گفت:
_اما دلم بلای کوکو تنگ چده
مادرش سرمیز نشست و گفت:
#میدونم عزیزم .. منم دلم براش تنگ شده ولی بخور غذاتو پیش کوکو هم میریم
_باچه
عصر:
جونگکوک دست مادرشو نگه داشت و با نق نق پاهاشو به زمین کوبید و گفت:
+پش چلا ته ته نمیاااددد
(پس چرا ته ته نمیاد)مادرش لبخندی زد و گفت:
=عزیزم صبر کن الان میاد
_کووووکووووووو
جونگکوک با شنیدن صدای تهیونگ چشماش برقی زد و از هیجان گوشاش تکون خورد و به سمت مقابل چرخید و دید تهیونگ بدو بدو از اون سمت پارک میاد سمتش
لبخند خرگوشی زد و دست مادرشو ول کرد و خودشم دویید و با صدای بلندش گفت:
+ته ته بدو نتون میدُفتی
(ته ته بدو نکن میوفتی)
YOU ARE READING
𝐌𝐲 𝐋𝐢𝐭𝐭𝐥𝐞 𝐋𝐨𝐯𝐞|✔︎
Romance🐯My little love🐰 عشق کوچک من🐇🌈 ✺✺✺ 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆_𝒄𝒐𝒎𝒆𝒅𝒚_𝒉𝒚𝒃𝒓𝒊𝒅_𝒇𝒍𝒖𝒇𝒇_𝒔𝒎𝒖𝒕_𝒎𝒑𝒓𝒆𝒈 مهدکودک هایبریدی که جونگکوک کوچولو میاد اونجا و با هایبرید بب...