تهیونگ آروم لای پلکاشو باز کرد و با مشت کوچولوش چشماشو مالید و روی تختش نشست و دمشو دور خودش پیچید و مامانش اومد داخل و گفت:
#تایگر کوچولوی من بیدار شده .. صبحت بخیر بیبی
تهیونگ لبخندی زد و گفت:
_شُبح توعم بخیل اوما
(صبح توهم بخیر اوما)مادرش با لبخند رفت سمتش دستای تپلشو تو دستاش گرفت و بلندش کرد و باهم رفتن سمت سرویس بهداشتی تو اتاق و مادرش گفت:
#خب خب بریم دست و صورتتو بشوریم و مسواک بزنیم که بریم مهدکودک
تهیونگ با لبخند براقش سرشو کج کرد و گفت:
_ با خمیل دندون توت فلنگی؟
(با خمیر دندون توت فرنگی؟)مادرش خندید و گفت:
#اره عزیزمبعد از انجام دادن کارهاشون باهم سرمیز صبحونه نشستن و مادرش گفت:
#ته ته باید صبحونشو کامل بخوره تا بریم پیش کوکو
تهیونگ با شنیدن اسم کوکو چشماش برقی زد و گفت:
_اخجوووون موخوام بِلَم پیش کوکووو
مادرش خندید و موهاشو بهم ریخت و گفت:
#اره اما باید قشنگ صبحونه بخوری
تهیونگ با چشمای درشتش به مادرش خیره شد و گفت:
_شیل توت فلنگی بُخُلم؟
(شیر توت فرنگی بخورم؟)مادرش خندید و تو لیوان کوچیک تهیونگ براش شیر توت فرنگی ریخت و داد دستش و تهیونگ هم با چشمای براقش و دمش که از هیجان تکون میخورد شروع کرد به خوردن
•••••••••••••••
جونگکوک دست مادرشو ول کرد و بدو بدو با پاهای تپلش اومد داخل مهد و با چشمای درشتش و گوشایی که از هیجان تکون میخوردن به هیبرید ها نگاه کرد و با ندیدن تهیونگ لباش آویزون شد و گوشاش پایین افتادن و با چشمایی که نمناک بود به مادرش نگاه کرد و گفت:
+چلا ته ته نیومت؟
(چرا ته ته نیومد؟)مادرش لبخندی زد و به سمتش خم شد و گفت:
=میاد عزیزم
جونگکوک سرشو پایین انداخت و با شنیدن صدای تهیونگ گوشاش رو سرش سیخ وایسادن و با چشمای براقش سرشو بالا آورد و به تهیونگ نگاه کرد:
_کوکووو من اومدمممم
جونگکوک لبخند خرگوشی زد و با پاهای تپلش به سمت تهیونگ دویید و کنار هم وایسادن و تهیونگ سریع پرید تو بغلش
YOU ARE READING
𝐌𝐲 𝐋𝐢𝐭𝐭𝐥𝐞 𝐋𝐨𝐯𝐞|✔︎
Romance🐯My little love🐰 عشق کوچک من🐇🌈 ✺✺✺ 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆_𝒄𝒐𝒎𝒆𝒅𝒚_𝒉𝒚𝒃𝒓𝒊𝒅_𝒇𝒍𝒖𝒇𝒇_𝒔𝒎𝒖𝒕_𝒎𝒑𝒓𝒆𝒈 مهدکودک هایبریدی که جونگکوک کوچولو میاد اونجا و با هایبرید بب...