🐯Part10🐰

6.7K 886 157
                                    

تهیونگ تو بغل جونگ‌کوک غلتی خورد که باعث شد جونگ‌کوک چشماشو باز کنه و به تهیونگ تو بغلش خیره بشه..

لبخندی زد و به تهیونگ که با نگاه خمارش نگاش میکرد نگاه کرد و با صدای بمش گفت:

+زیاد خوابیدیم تایگر کوچولوم..

تهیونگ لبخند مستطیلیش رو زد و گفت:

_اوهوم

تهیونگ لباش و آویزون کرد و گفت:

_گشنمه..

بعد حرفش غلتی خورد و سرشو رو سینه های جونگ‌کوک گذاشت و یکی از پاهاشو دور کمرش پیچید که باعث شد جونگ‌کوک تکخندی بخاطر حرکت کیوتش بکنه و گفت:

+دوست داری چی بخوریم؟

تهیونگ چشماش برقی زد و گفت:

_گوشت..یه گوشت خوشمزه

جونگ‌کوک خندید و یه دستشو زیر رون های تهیونگ گذاشت و گفت:

+خیلی خب پس بریم درست کنیم و بخوریم..

تهیونگ جابجا شد و کاملا روی جونگ‌کوک خیمه زد و دستاشو دو طرف سرش گذاشت و از بالا به جونگ‌کوک خیره شد و گفت:

_همین الانشم غذام آماده اس چطوره بخورمش هوم؟!!

جونگ‌کوک با چشمای گردش به تهیونگ خیره شد و با تکخندی دستاشو دو طرف کمرش گذاشت و گفت:

+منظورت چیه؟!

تهیونگ نیشخندی زد و گفت:

_این واضحه یه خرگوش سفید و خوشمزه زیرمه و منم عاشق مزه‌اشم و می‌خوام بخورمش

جونگ‌کوک خندید و گفت:

+تایگر وحشی اگه این خرگوشه رو بخوری دیگه کسی نیست نازتو بکشه و دوستت داشته باشه!

تهیونگ لبخندی زد و سرشو تو گردن جونگ‌کوک فرو برد و عطر شیرینشو نفس کشید و سرشو رو شونه جونگ‌کوک گذاشت و گفت:

_اوهوم اما چطوره گازش بگیرم؟

جونگ‌کوک کاملا دستاشو دور کمرش حلقه کرد و گفت:

+گازش بگیری که کبود میشه..

تهیونگ خندید و گفت:

_اوهوم اینطوری عالیه بقیه هم میفهمن که صاحب داره و اجازه ندارن نگاش کنن

جونگ‌کوک قهقهه ای زد و گفت:

+تایگر حسود خرگوشه ماله خودته کسی نمیتونه نگاش کنه..

تهیونگ سرشو از رو شونه هاش برداشت و روی رون هاش نشست و دستاشو رو سینه های جونگ‌کوک گذاشت و گفت:

_اوهوم میدونم مال خودمه کسی هم نگاش کنه خودم میکشمش

بعد حرفش سرشو به یه طرف کج کرد و لباشو کمی آویزون کرد و چشماشو ریز کرد و گفت:

𝐌𝐲 𝐋𝐢𝐭𝐭𝐥𝐞 𝐋𝐨𝐯𝐞|✔︎Where stories live. Discover now